شماره ركورد كنفرانس :
5376
عنوان مقاله :
نقش تروماهاي دوران كودكي در شكل‌گيري ظرفيت‌هاي خويشتن و بروز بيماري‌هاي قلبي عروقي
پديدآورندگان :
دباغ قزويني سعيد گروه روانشناسي، واحد كرج، دانشگاه آزاد اسلامي، كرج، ايران , معين‌الغربايي مهديه استاديار دانشگاه علوم پزشكي تهران، روانپزشك و رواندرمانگر تحليلي، تهران، ايران , بهارستاني بهادر فوق تخصص گروه جراحي قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشكي ايران، بيمارستان قلب شهيد رجايي، بخش جراحي قلب، تهران، ايران , عليزاده قويدل عليرضا استاد جراحي قلب، مركز تحقيقات بيماريهاي دريچه قلب، مركز آموزشي تحقيقاتي و درماني قلب و عروق شهيد رجايي، دانشگاه علوم پزشكي ايران، تهران، ايران , رنجبريپور طاهره گروه روانشناسي، واحد كرج، دانشگاه آزاد اسلامي، كرج، ايران
تعداد صفحه :
2
كليدواژه :
تجارب ناگوار دوران كودكي , بيماري‌هاي قلبي عروقي , روان‌شناسي خويشتن , تنظيم هيجاني
سال انتشار :
1402
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي خودمراقبتي وسلامت در گروه هاي آسيب پذير
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: مطالعات بسياري نشان داده‌اند كه تجربيات ناگوار دوران كودكي همبسته‌هاي قدرتمندي براي ايجاد بيماري‌هاي جسماني و روان‌تني هستند كه بيماري‌هاي قلبي‌عروقي از نظر شيوع در صدر آنها قرار دارند. با اين‌حال جاده‌اي كه از مبدأ تروما به مقصد بيماري منتهي مي‌شود، راهي بس تاريك و پيچيده به نظر مي‌رسد. روش بررسي: در مقاله‌ي حاضر، از نظريه‌ي روانشناسي خود هينز كوهات به عنوان يك نظريه‌ي روانكاوانه‌ي معاصر، با روش تحليلي- نظري، و با هدف نورافكندن بر عوامل تأثيرگذار بر شكل‌گيري بيماري‌هاي جسمي و روان‌تني از چشم‌انداز روانكاوي، استفاده شد. با توجه به قرابت معنايي كه ميان مفاهيم روانشناسي خود و مسايلي كه در بيماري‌هاي جسمي و روان‌تني وجود دارد، و همچنين امكان كاربردپذيري بالاي آن در پيشگيري و مداخلات روان‌درماني براي جامعه فوق، اين رويكرد جهت تبيين به نحو شايسته‌اي مي‌تواند مورد استفاده قرار گيرد. يافته‌ها: تروماهاي دوران كودكي كه شامل انواع سوءاستفاده، غفلت و بدكاركرديهاي خانگي است و تا قبل از سن 18 سالگي، در محيط خانواده و با افراد نزديك توسط كودك تجربه ميشوند، موجب نقايصي در رشدِ طبيعيِ سيستم عصبي و دستگاه روان شده و بخش مهمي از روان تحت عنوان خود كه داراي ظرفيت‌هايي براي تحمل و تنظيم عواطفِ نيرومند، احساس ارزشمندي و سرزندگي و روابط معنادار با ديگران است، به صورت منسجمي شكل نگرفته و بسيار شكننده و مستعد از هم‌گسستگي مي‌شود. به دليل خللي كه در ظرفيت برقراري رابطه پايدار با ديگري ايجاد مي‌شود، اين افراد در بزرگسالي امكان برقراري روابط صميمانه معنادار و امن را نداشته و هرقدر روابط‌شان دردناك و آشفته باشد، احتمالا بيشتر با تجاربي همچون عدم اتصال به خود، حس تزلزل انسجام خود ، حس پايدار شرم، وحشت، افسردگي، خشم و پرخاشگري، اضطراب، بي‌حسي و گسست قريب‌الوقوع، مواجه مي‌شوند. درنتيجه فرد جهت تنظيم خويش و غلبه بر احساس‌هاي تهي بودن و مُردگي، سبك زندگي ناسالمي را پيش مي‌گيرد كه منجر به افزايش فراواني گزينش رفتارهاي تهديد كننده‌ي سلامت مانند مصرف سيگار، الكل، مواد، كمتحركي، اضافه وزن و تغذيه نامناسب شده كه احتمال ابتلا به بيماري‌هاي قلبي‌عروقي را افزايش داده و مي‌تواند مرگ زودهنگام را نيز در پي داشته باشد. نتيجه‌گيري: نظريات روان‌پويشي و روانكاوانه، به ويژه نظريات معاصرتر كه بر بستر ارتباطي اهميت زيادي قايل مي‌شوند و همچنين پژوهش‌هاي كمي و كيفي و تركيبي درمورد آنها بيشتر صورت گرفته است، مي‌توانند چشم‌انداز متفاوت و تازه‌اي جهت تبيين و طرح‌ريزي مطالعات و مداخلات پيشگيرانه و درماني در حوزه‌ي روان‌شناسي سلامت را فراهم كنند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت