شماره ركورد كنفرانس :
5388
عنوان مقاله :
بررسي داستان «آوسنهي باباسبحان»، اثر محمود دولتآبادي با رويكرد جامعهشناسي گُلدمن
پديدآورندگان :
ابدالي اعظم a.abdali988@gmail.com دانشگاه شهركرد , صفري جهانگير a.abdali988@gmail.com دانشگاه شهركرد
كليدواژه :
آوسنهي باباسبحان , ساختارگرايي تكويني گلدمن , پايگاه اجتماعي نويسنده , پيوند جامعه و متن.
عنوان كنفرانس :
همايش نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
رويكرد جامعهشناسي رمان يكي از انواع پركاربرد نقد ادبيات داستاني است كه پيوند و ارتباط اثر با جامعهي مولود آن را آشكار مينمايد. محمود دولتآبادي از نويسندگاني است كه با گرايش به سبك واقعگرايي انتقادي به بيان مسائل و تيرهروزي روستاييان (دههي 40 قبل اجراي قانون اصلاحات ارضي) ميپردازد. آثار داستاني او از جمله آوسنهي باباسبحان پيوند بسيار نزديكي با جامعهي ايران، بهويژه در ارتباط با نظام ارباب رعيّتي قبل دههي چهل و اجراي لايحهي اصلاحات ارضي دارد. در اين گفتار تلاش شده است اين رمان با توجه به نظريهي ساختارگرايي تكويني گلدمن كه بر پيوند ميان ساختار ادبي با ساختار اجتماعي تأكيد دارد، تحليل شود. نتايج حاصله مبيّن اين موضوع است كه شاخصههاي ساختاري رمان: پيرنگ، درونمايه، پردازش شخصيتها، كنشها، لحن، فضا و نيز اشراف نويسنده بر مسائل روستايي كه نشئت گرفته از پايگاه طبقاتي اوست، ساختار اجتماعي ايران در دههي چهل را بهخوبي بازتاب داده است. ساختار و درونمايهي اثر در پيوند با مسائل جامعهي روستايي ايران در اين مقطع زماني و جريانهاي مرتبط با قانون اصلاحات ارضي حكومت پهلوي دوم است كه در پژوهشهاي جامعهشناسي ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.