كليدواژه :
هنر , فرهنگ , آموزش هنر , كيفيت زندگي , نشاط انسان , سلامت انسان , تعالي انسان.
چكيده فارسي :
اين مقاله به بررسي نقش و جايگاه هنر در كيفيت زندگي انسان مي پردازد. براي اين منظور ابتدا لايه هاي وجودي انسان به پنج ساحت جسم، حس، روان، عقل و جان تفكيك شده و سپس چگونگي اثرگذاري هنر بر هر لايه مورد مطالعه قرار گرفته است. به اختصار مي توان گفت دو لايه جسم و حس انسان تحت تاثير روان هستند. هنر در پايين ترين سطح خود به وسيله حواس درك مي شود، بنابرين حواس پنجگانه و قوه پردازشگر آن ها با تمرينات هنر تقويت شده و بر كارآيي شان افزوده مي گردد. بخش سوم تأثير هنر بر روان است كه حجم قابل توجهي پژوهش را به خود اختصاص داده و نشان داده شده هنر به عنوان ابزاري كارآمد در نشاط و سلامت روان، پيشگيري از اختلالات رواني و روان درماني قابل بهره برداري است. همچنين سلامت روان، سلامت جسم و تقويت كاركرد حواس را نيز در پي دارد. بخش چهارم تأثير هنر بر عقل(بعد انديشمند و آموزش و تربيت پذير) است. هنر در ايجاد نگرش ها، تحكيم گرايش ها و ايجاد نظام ارزشي تربيتي مؤثر واقع شده و به دليل ماهيت غير كلامي، در تعليم و تربيت فردي و اجتماعي اهميتي بسيار به خود اختصاص مي دهد. پنجمين سطح بر جهان بيني و زيبايي شناسي ذاتي نظر داشته و به واسطه آن مسيرِ انسانِ منزه، در نيل به درك حقايق مكتوم هستي و انعكاس پاره هايي از مشاهدات انفسي به ساحت دريافت عيني هموارتر مي گردد. در پايان نيز بحث از شرايط موجود است و فاصله بسيار بين حد موجود و حد مطلوب در ترويج هنر و استفاده از ظرفيت هاي بي بديل آن در بهبود كيفيت زندگي انسان. اين متن يك مقاله مروري است كه با مطالعه و تحليل موضوع هنر در شاخه هاي ميان رشته اي فرهنگي، روان شناسي، علوم تربيتي و فلسفه، تدوين گرديده است.
چكيده لاتين :
This article examines the role and place of art in the quality of human life. For this purpose, first the layers of human existence are divided into five areas of body, senses, mind, intellect and soul, and then how art affects each layer has been studied. In short, the two layers of the human body and senses are affected by the psyche. Art is perceived at its lowest level by the senses, so their five senses and their processing power are enhanced by art exercises and their efficiency is increased. The third part is the effect of art on the psyche, which occupies a significant volume of research and has shown that art can be used as an effective tool in vitality and mental health, prevention of mental disorders and psychotherapy. It also promotes mental health, physical health and strengthens the function of the senses. The fourth part is the effect of art on the intellect (the dimension of the thinker and the educated and trainable). Art should be effective in creating correct attitudes, strengthening spiritual and moral tendencies, and creating a value system of education, and due to its non-verbal nature, it should be very important in individual and social education. The fifth level looks at the inherent worldview and aesthetics, thereby smoothing the path of man free from impurities in achieving a correct understanding of the hidden truths of existence and reflecting parts of his spiritual observations to the realm of objective perception. In the end, the existing conditions are reviewed, because there is a big gap between the existing limit and the desired limit in promoting art and using its unique capacities to improve the quality of human life. This text is a review article that has been compiled by studying and analyzing the subject of art in the interdisciplinary fields of culture, psychology, educational sciences and philosophy.
