شماره ركورد كنفرانس :
5431
عنوان مقاله :
مولفههاي رئاليسم معرفتي در نظريه اعتباريات علامه طباطبائي
پديدآورندگان :
تاجيكجوبه محمد ohtajik110@gmail.com پژوهشگر فلسفه اخلاق، تهران، ايران
كليدواژه :
واقعگرايي معرفتي , معرفتشناسي اخلاق , نظريه اعتباريات , ناشناختگرايي , شناختگرايي , مطابقت در صدق , انسجامگروي , مبناگروي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن»
چكيده فارسي :
رئاليسم يا واقعگرايي معرفتي يكي از اساسيترين پيشنيازهاي گفتوگوي منتج علمي و فلسفي است. ضرورت اين مسئله در علم اخلاق امري انكارناپذير است. عدم التزام به واقعگرايي فلسفي ما را به وادي شكاكيت اخلاقي ميكشاند. نظريه اعتباريات علامه طباطبائي يكي از ابداعات ايشان است كه در حيطه حكمت عملي و به ويژه اخلاق طرح ميشود. از ابتداي طرح اين نظريه آراء متناقضي بر محور آن شكل گرفته است. يكي از مباحث بحثبرانگيز، معرفتشناسي اخلاقي نظريه اعتباريات است. برخي هرگونه بحث معرفتي پيرامون اين نظريه را ناصحيح دانستهاند و برخي ايشان را شناختگرا و برخي ديگر ناشناختگرا معرفي ميكنند. در اين پژوهش تلاش شده است تا با ترسيم نظام معرفتشناسي اخلاق اعتباري، حدود و ثغور اين نظريه را مشخص كنيم. براي اين هدف از نظريات مطرح و مرتبط در معرفتشناسي اخلاق معاصر بهره گرفته شده است. در ابتدا شاخصههاي دو نظريه مبناگروي و انسجامگروي در ارتباط با ساختار معرفت اخلاقي طرح شد و در مقايسهاي نشان داده شد كه علامه طباطبائي تركيبي از اين دو مبنا را در نظريه خود گنجاندهاند. در باب نظريات مرتبط با صدق نيز شاخصههاي نظريات مطابقت و صدق عملگرايانه با نظريه اعتباريات مورد سنجش قرار گرفت. اگرچه عباراتي از علامه مشعر به نوعي صدق عملگرايانه است ولي با مقايسه عبارات مختلف ايشان، مشخص ميشود كه ايشان از ديدگاه مطابقت در صدق تبعيت ميكنند.