شماره ركورد كنفرانس :
5431
عنوان مقاله :
امكانسنجي واقعگروي معرفتي از منظر فلسفه نظري كانت و وجود ذهني ملاصدرا
پديدآورندگان :
كريمي سعيد karimiyahosein@gmail.com دانشجوي دكتري فلسفه اخلاق، دانشكده فلسفه، دانشگاه اديان و مذاهب، قم، ايران , طباطبايي مرتضي morteza.taba64@gmail.com استاديار گروه فلسفه اخلاق، دانشكده فلسفه، دانشگاه اديان و مذاهب، قم، ايران
كليدواژه :
واقعگروي , رئاليسم , ايدئاليسم , كانت , ملاصدرا , معرفتشناسي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن»
چكيده فارسي :
تقابل نظريه معرفتشناسي در فلسفه اسلامي با نظريه كانت، تقابل رئاليسم و ايدئاليسم است. در مقاله حاضر كه به روش توصيفي-تحليلي نگارش يافته، اين دو نظريه با هم مقايسه و تطبيق ميشوند. در فلسفه اسلامي، درباره مبحث معرفتشناسي سه نظريه به ترتيب تاريخي مطرح شده: 1. نظريه مطابقت، 2. نظريه شبح (كه داراي اشكالات بيشتري نسبت به نظريه مطابقت بود) و 3. نظريه وجود ذهني. نظريه اخير كه اشكالات كمتري دارد در فلسفه ملاصدرا نيز مطرح شده است. در فلسفه نظري كانت كه مباحث مربوط به منطق و معرفتشناسي مطرح ميگردد، بحث تطابق عين با ذهن رد ميشود و تفكيكي ميان بود و نمود حاصل ميشود؛ بدين بيان كه انسان صرفاً ميتواند به نمود اشيا دست يابد و به بود اشيا دسترسي ندارد. به همين سبب كانت از جهت وجودشناختي رئاليست محسوب ميگردد؛ اما از جهت معرفتشناختي ايدئاليست است. اما در مسئله وجودِ ذهني، ملاصدرا از هر دو جهت وجودشناختي و معرفتشناختي رئاليست محسوب ميگردد. اين در حالي است كه در فلسفه صدرايي شكاكيت جايي ندارد و انسان ميتواند به كنه اشيا برسد. بر اين اساس واقعگروي مدنظر ملاصدرا، واقعگروي ساده و واقعگروي معرفتي مد نظر كانت واقعگروي انتقادي ناميده ميشود. ماهيت ذهن از منظر كانت يك ماهيت فعال است؛ اما از نظر صدرا ذهن مانند لوحي سفيد، منفعل است. از جمله ثمرات مهم فلسفه صدرايي، نظريه تشكيك وجود است كه تقابل ميان نومن و فنومن را از ميان ميبرد و از اشكالات وارد بر تفكيك نومن و فنومن مبراست.