شماره ركورد كنفرانس :
5431
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي واقعگرايي معرفتشناختي از منظر علامه طباطبايي و كانت
پديدآورندگان :
عبدي حسن abdi@bou.ac.ir دانشيار دانشگاه باقرالعلوم (ع)، تهران، ايران
كليدواژه :
واقعگرايي , واقعگرايي معرفتشناختي , نومن و فنومن , اصل واقعيّت , علامه طباطبايي , كانت.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن»
چكيده فارسي :
يكي از مسائل مهمّ در فلسفه مسئله «واقعگرايي» است. واقعگرايي اصطلاحي است كه به صورت مشترك لفظي هم در مباحث هستيشناسي و هم در مباحث معرفتشناسي به كار ميرود. در مباحث معرفتشناسي هنگامي كه مسئلة واقعگرايي مطرح ميگردد، مقصود بررسي اين پرسش است كه «آيا فاعل شناسا نسبت به واقعيّت مستقلّ از ذهن معرفت دارد؟» بسياري از فيلسوفان سعي ميكنند نظرية معرفتشناختي خود را گونهاي از واقعگرايي معرفتشناختي قلمداد كنند. آن چه در اين ميان اهميّت اساسي دارد، ارائه «معيار»ي براي واقعگرايي معرفتشناختي است تا بتوان بر اساس آن به داوري دربارة ادعاهاي واقعگرايي معرفتشناختي پرداخت. با توجّه به اين كه هم در فلسفه علامه طباطبايي و هم در فلسفه كانت عناصري از واقعگرايي مطرح شده است، هدف اين نوشتار آن است كه با كاربست روش تحليلي – عقلي به بررسي و واكاوي وجوه اشتراك و وجوه تفاوت ميان واقعگرايي معرفتشناختي علامه طباطبايي و واقعگرايي معرفتشناختي كانت بپردازد. بر اساس يافتههاي اين تحقيق برخي از وجوه اشتراك واقعگرايي معرفتشناختي علامه طباطبايي و واقعگرايي معرفتشناختي كانت عبارت است از: تأكيد بر عنصر شهود به مثابة پاية واقعگرايي، نفي ايدئاليسم، نفي شكّگرايي فراگير، نفي خودتنهاگروي، نفي نسبيگرايي معرفتشناختي، و نفي درونگرايي معرفتشناختي. در مقابل، تجزيه و تحليلها نشان ميدهد كه ميان واقعگرايي معرفتشناختي در نظر كانت و علامه طباطبايي، اين تفاوتها وجود دارد: در حالي كه كانت واقعگرايي معرفتشناختي خود را بر شهود حسّي مبتني كرده است، علامه طباطبايي پايه واقعگرايي معرفتشناختي خود را بر شهود عقلي استوار ساخته است. كانت – بر خلاف علامه طباطبايي - گرفتار ايدئاليسم انتقادي شده است، كانت – بر خلاف علامه طباطبايي – به گونهاي از شكّگرايي ساختاري دچار شده است، و كانت – بر خلاف علامه طباطبايي – به درونگرايي سوق يافته است.