شماره ركورد كنفرانس :
5431
عنوان مقاله :
«هستيشناسي حقبنياد» بر محور علم حضوري
پديدآورندگان :
ملااحمدي عليرضا ahmadi82@chmail.ir دانشجوي دكتري دانشگاه شهيد مطهري، تهران، ايران
كليدواژه :
علم حضوري , معرفتشناسيِ وجودگرا , هستيشناسيِ حقبنياد , نظام حق , برهان صدّيقين , فلسفۀ واقعگرا , فلسفه اولي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن»
چكيده فارسي :
غفلت و بهرهنبردن از ظرفيتهاي معرفتيِ «علم حضوري»، يكي از اساسيترين نقدهايي است كه به جريان معرفتشناسي در فلسفههاي مدرن (غربي) وارد شده است. اين غفلت باعث شده كه دوگانهي ذهن/عين همواره بهمثابه يك بحران معرفتي در اين فلسفهها اظهار وجود كند و برخلاف ظهور فلسفهها و فيلسوفان متكثّر و بعضاً قدرتمند، پاسخ روشن و آرامبخشي به اين چالش يافت نشود و فيلسوفان براي حلّ آن به خرطقتاد بيفتند و بالتبع در هستيشناسي نيز دچار تحيّرِ روزافزون گردند؛ نشانهي اين تحيّر را در تشتّت نظامهاي فلسفي به تعداد فيلسوفان بزرگ ميتوان مشاهده كرد. بر همين اساس مسئلهي اصليِ اين مقاله اين است كه «چگونه ميتوان با بهرهمندي از ظرفيت معرفتيِ «علم حضوري» بنيانهاي معرفتي بشر را سامان داد و سپس بر اساس اين بنيان، يك نظام هستيشناسيِ متقن و قدرتمند بنا كرد؟» اين مقاله در پيِ آن است كه يك «صورتبنديِ بديع از نظام هستيشناسي» و در نتيجه «طرحي نو براي فلسفهي اولي» ارائه كند. در ارائهي اين صورتبندي و طرح بديع، تلاش بر اين بوده كه حدّاكثرِ بهره از سنّت قويمِ فلسفهي اسلامي برده و هر آنچه از ظرفيتهاي معرفتيِ حكيمان پيشين (بهويژه جناب صدرالمتألّهين) كه امكانپذير است، برده شود و اين ويژگي، نه باعث ضعف بلكه مايهي قوّت بيشترِ اين ايده تلقّي ميشود. لذا مهمترين ويژگي اين صورتبندي، ابتناء يك نظام فلسفيِ كاملاً واقعگرا بر يك اصل معرفتشناختيِ متقن است. شالودهريزيِ «هستيشناسيِ حقبنياد» طي دو بخش به ثمر ميرسد: حاصل بخش اوّل «معرفتشناسيِ وجودگرا» به عنوان نظريهاي رقيب براي مبناگرايي و انسجامگرايي است. در بخش دوّم نيز ايدهي «نظام حقّ» به عنوان يك مدل ارتقاء يافته -از مدل رايج در حكمت متعاليه- براي نظام هستيشناسي پيشنهاد ميشود. در بخش سوّم پس از ارائهي تعريفي شرحاللفظي از «هستيشناسيِ حقبنياد»، امتيازات و ثمرات اين هستيشناسي به عنوان يك «چارچوب نظري» تشريح ميگردد. البته اين مقاله فعلاً فقط در مقام «طرح موضوع» و ارائهي پيشنهادي كبروي در قالب پاسخ به دو مسئلهي «چيستي» و «چرايي» است و امتداد اين نظريه در حيطهي «چگونگيِ تدوين الگوي روششناختي» نيازمند مجالي ديگر و تأمّلات بيشتر خواهد بود.