شماره ركورد كنفرانس :
5431
عنوان مقاله :
ريشه هاي تكون نظريات ناواقع گرايانه؛ با تاكيد بر منطق فازي، پراگماتيسم و نسبيت مفهومي
پديدآورندگان :
دوستان مهدي m.doustan@isu.ac.ir دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ايران , محمدزاده رضا r.mohammadzadeh@isu.ac.ir دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ايران
كليدواژه :
ناواقعگرايي , منطق فازي , پراگماتيسم , نسبيت مفهومي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن»
چكيده فارسي :
ناواقعگرايي در واقع نه يك نظريه واحد، بلكه مجموعهاي از ديدگاهها و وريكردهاست كه در عرصههاي بسيار متنوعي همچون فلسفه علم، فلسفه زبان، هرمنوتيك فلسفي و تاريخيگري، علوم اجتماعي، پراگماتيسم، علوم جديد (نظريه كوانتوم، نظريه احتمالات، منطق فازي) و حتي عرفان نظري رشد و تكون يافته و آثار خود را در عرض عريضي از عمل و نظر انسان و از جمله در حوزه علم، دين و اخلاق نشان -ميدهد. عموماً پاسخ اوليه (و البته قابل اعتناي) منتقدان، مُبتني بر اين استدلال است كه ناواقعگروي دچار تناقضات دروني بوده و مستلزم خروج از فلسفه و قدم گذاشتن در وادي سفسطه ميباشد. اما به نظر ميرسد در كنار اين پاسخ سلبي، ميتوان با شناسايي دقيق ريشههاي اصلي ايجاد و توسعه چنين ديدگاهي، در مسير حلّ آنها حركت كرده و از اين طريق واقعگرايي را تثبيت، و از افتادن در دام شكاكيت پرهيز نمود. در مقاله پيشِرو بهعنوان گام اول مسير مذكور، ضمن به كارگيري روش توصيفي و تحليلي، ريشه-هاي ناواقعگروي در سه عرصه منطق فازي، پراگماتيسم و نسبيّت مفهومي _ كه هر يك به نحوي در جامعه علمي يا در ميان عموم ايرانيان داراي جذابيت و مقبوليت ميباشد _ مورد واكاوي قرار گرفته است. نتيجه اين كاوش نشان ميدهد كه ريشههاي ناواقعگرايي، در اموري مانند جهل موضعي، ابهام در تعاريف، پيچيدگي و تشكيك در واقعيت عيني (در منطق فازي)؛ پرهيز از خشونت، آزاديخواهي، و نظريه توجيه عملگرايانه (در پراگماتيسم)؛ و نفي مفاهيم عام، كلي و ثابت (در نسبيت مفهومي) قابل پِيجويي است. اما با نظر دقيق به مجموعه موارد فوق، مي توان گفت كه منشأ نهايي ناواقعگرايي، به وجود پارهاي از مشكلات عمومي و مشترك برميگردد كه عدم توفيق در حلّ و رفع آنها، سبب بروز رويكردهاي شكاكانه نسبت به امكان فهم واقعيت گرديده است. مشكلات مذكور در پنج قسم كلي قابل صورتبندي ميباشد كه مرتفع ساختن آنها، شاهكليد اثبات ديدگاه واقعگرايانه (به نحو ايجابي و نه سلبي) خواهد بود: عدم دسترسي به واقعيت؛ فعاليت مخرّب ذهن؛ تكثر وجوه، مراتب و اجزاء واقعيت؛ عدم جهت مشترك در مدرِك يا مدرَك؛ تعارض همزيستي با واقعگرايي.