تأثير آميخته‌هاي بازاريابي بر رفتار مصرف‌كننده فرش دست‌باف

باوجود ضعف‌هايي در وضعيت كنوني بازار فرش ايراني ازنظر رونق اقتصادي و سهم بازار صادراتي اين محصول، همچنان بررسي و شناسايي قوت‌ها، توانايي‌ها، كاركردها و مشخصه‌هاي محصول فرش ايراني از جنبه‌هاي گوناگون، به‌منظور ارزيابي قابليت‌هاي بازارشناختي فرش ايراني و در جهت تعريف مجدد از چرخه عمر كالايي آن، براي بازگشت به دوره رونق اقتصادي در روند توسعه اقتصادي كشور، ضروري و مهم است. اين پژوهش بر اين است تا با بررسي ابعاد آميخته‌هاي بازاريابي فرش دست‌باف به اين پرسش پاسخ دهد كه چگونه مي‌توان از آميخته‌هاي بازاريابي در رفتار مصرف‌كننده فرش دست‌باف استفاده كرد؟ هدف اين مقاله، بررسي تأثير آميخته‌هاي بازاريابي بر رفتار مصرف‌كننده فرش است. به‌منظور سنجش پذير كردن متغيرهاي كيفي تحقيق، به ساخت مدل تحليلي پژوهش با بهره‌گيري از الگوي مفهومي «كيوي و كامپنهود» مبادرت شده است، به‌نحوي‌كه طبقه‌بندي كردن «عناصر آميخته محصول فرش»، منجر به شناسايي و تبيين «مفهوم، ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي كالايي» براي فرش، شد. در نتيجه از اين الگوي مفهومي براي سنجش مؤلفه‌هاي مرتبط با تقاضاي فرش در فروش‌هاي مختلف استفاده شده است و اطلاعات آن‌ها در بانك‌هاي اطلاعاتي ضبط شده تا براساس آن بيشترين فراواني نوع فرش فروش‌رفته در بازارهاي مختلف (داخلي و خارجي) شناسايي گردد و براساس روند تغييرات مربوط به مؤلفه‌هاي مختلف در مورد هر بازار، تصميم‌گيري مناسب گرفته شود.