سنجش بلوغ مديريت دانش با استفاده از مدل KMMM زيمنس مبتني بر CMM مورد مطالعه: شركت فولاد آلياژي ايران

هدف: در طول دو دهه گذشته اهميت مديريت دانش (KM) از طريق كنفرانس‌ها و نشريات متعدد براي مديران مطرح شده است. مديريت مؤثر دانش به طور فزاينده‌اي به عنوان يك عامل مهم رقابت شناخته مي‌شود و به همين دليل است كه اكثر شركت‌ها فعاليت‌هاي KM را آغاز كرده اند. براي اينكه فرايند مديريت دانش به طور مؤثر و كارآمد توسعه يابد، بايد از يك هيجان صرف به يك عملكرد مقطعي تبديل شود كه به طور مؤثر در شركت تثبيت شده است. اولين گام در دستيابي به استقرار موفق فرايند مديريت دانش، شناخت وضعيت موجود فعاليت‌هاي مديريت دانش در سطح سازمان است كه از طريق مدل‌هاي بلوغ مديريت دانش مي‌توان به آن دست يافت.روش‌: سنجش بلوغ مديريت دانش، قبل از انجام هرگونه اقدامي براي استقرار فرايند مديريت دانش در يك سازمان، فرايندي است كه طي 5 مرحله اصلي انجام مي‌شود. مرحله اول انتخاب يك مدل مناسب جهت سنجش بلوغ مديريت دانش است. مرحله دوم انجام فرايند ارزيابي با رويكردهاي مصاحبه و پرسشنامه مطابق با معيارهاي ارزيابي مدل بلوغ انتخابي مي‌باشد. در مرحله سوم جمع‌بندي نتايج ارزيابي انجام شده در هر يك حوزه‌هاي مختلف مدل بلوغ انتخابي انجام مي‌شود. در مرحله چهارم نتايج ارزيابي بلوغ هر حوزه تجميع شده و سطح بلوغ مديريت دانش سازمان مشخص مي‌شود. در مرحله پنجم نيز نقاط قوت و فرصت‌هاي بهبود سازمان جهت استقرار فرايند مديريت دانش شناسايي و اولويت‌بندي مي‌گردد.نتيجه: اين مقاله يك نماي كلي از فرآيند سنجش بلوغ مديريت دانش، اجرا شده در شركت فولاد آلياژي ايران را نمايش داده است. اين شركت به دنبال استقرار فرايند مديريت دانش با هدف بهبود عملكرد از طريق شناسايي و كسب دانش كاركنان در آستانه بازنشستگي، ذخيره و اشتراك‌گذاري دانش و ايجاد بستر بكارگيري دانش‌ها توسط كاركنان و تبديل شدن به سازمان يادگيرنده و دانش‌‌محور است. با اجراي اين فرآيند ارزيابي بلوغ، ضمن مشخص شدن سطح بلوغ مديريت دانش شركت، فرصت‌هاي بهبود شناسايي شده است و زمينه براي تدوين سند استراتژي مديريت دانش شركت و استخراج برنامه‌هاي عملياتي كه دومين گام در استقرار فرايند مديريت دانش در سازمان‌ها است، فراهم مي‌شود.