بررسي عوامل موثر بر پايش و توانمندسازي نيروهاي جذب شده از طريق ماده ۱۷ و رأي ديوان عدالت اداري (مورد مطالعه: استان لرستان)

مطالعه حاضر با هدف بررسي عوامل موثر بر پايش و توانمندسازي نيروهاي جذب شده از طريق ماده ۱۷ و رأي ديوان عدالت اداري در استان لرستان انجام گرفته است. روش اين پژوهش به صورت كمي است. جامعه آماري نيز كليه معلمان استخدامي، تربيت معلمي، حق التدريسي، خريد خدمت و نهضت سواد آموزي بودند. نمونه گيري به صورت تصادفي ساده انجام گرفت و بر اين اساس ۲۵۰ نفر از معلمان انتخاب شدند و داده هاي از طريق پرسشنامه محقق ساخته گردآوري شد. يافته هاي بخش كمي نشان داد كه بين متغيرهاي سن (۴۱/۰-)، سطح تحصيلات (۵۰۱/۰)، نوع جذب (۳۶۹/۰)، نگاه ابزاري به معلمي (۳۷/۰-)، ارزيابي و نظارت (۵۱/۰)، تفكر شناختي (۶۱/۰)، جذب و استخدام استاندارد (۵۰/۰)، مداخلات گروهي/ حزبي (۴۴/۰-)، دانش ارتباطي و مهارتي (۵۳/۰) با توانمندسازي معلمان رابطه معناداري وجود دارد. نتايج رگرسيون چندمتغيره نشان داد كه متغيرهاي مستقل مي توانند ۴۲۶/۰ از تغييرات متغير وابسته (توانمندسازي) را تبيين كنند. نتايج نشان داد كه نيروهاي جذب شده از حيث محتواي آموزشي و شرايطي كه در آن تحصيل نموده‌اند با يكديگر متفاوت هستند و توانمندسازي اين نيروها معطوف به نوع و نحوه جذب آنها مي‌باشد. ارزيابي و عملكرد نيروهاي جذب شده ناقص، نامستمر و فاقد نظارت باليني است. در واقع، خلاء ارزيابي و عملكرد سيستماتيك در جذب، در كنار ضعف تفكر شناختي و مهارتي به مثابه مانعي در امر توانمندسازي آنها عمل مي‌كند. همچنين توجه به «عدالت در جذب» و «استاندارد سازي در جذب » موجب كاهش چالش هاي نيروهاي جذب شده مي‌شود و توجه به « ارزيابي/عملكرد مستمر نيروها» بر اساس نظارت باليني مي تواند آن‌ها را از نظر رفتاري و شناختي در فرآيند يادگيري/ ياددهي قرار دهد و به توانمندسازي آنها كمك كند.