نقش و كاركرد جادو در شكل بخشيدن به شخصيت ضد قهرمان در داستان امير ارسلان نامدار با نگرش به نظريه ي مارسل موس

The role and function of magic in shaping the character of the Antagonist in the story of Amir Arsalan Namdar with an attitude towards the theory of Marcel Mauss

در بسياري از قصه‌هاي عامه مواردي مثل جادو و طلسم دخالت دارد كه شايد بتوان امروزه آن‌ها را به خرافات و عقايد بدوي انسان‌هاي گذشته تعبيركرد اما بايد در نظر داشت كه در وراي اين اعتقادات و اعمال به ظاهر خرافي، فلسفه و انديشه‌اي نهان است. يكي از جلوه‌هاي عيني فرهنگ هر ملّت، همين داستان‌هاي روايي و فانتزي است كه از بارزترين ويژگي آن‌ها استفاده از عناصر جادويي است. امير ارسلان نامدار يكي از قصه هاي عامه است كه در آن بيشتر ويژگي‌هاي قصه‌هاي عامه فارسي به ويژه جادو، بازتاب يافته است. در پژوهش حاضر، اين رمان كه نمونه موفق فانتزي حماسي ايراني است، با نگرشي بر نظريه مارسل موس مورد بررسي قرار خواهد گرفت. دليل انتخاب اين اثر، مضامين خير و شر و كسب هويت در اين داستان است و استفاده زيادي كه از عناصر جادو در اين داستان شده است. پرسش اصلي اين پژوهش اين است كه آيا جادو داراي نقش و كاركرد در شكل‌گيري شخصيت ضد قهرمان مي‌باشد؟ پژوهش حاضر از نوع تحقيقات بنيادي است و با استفاده از روش تحليل محتوا صورت گرفته است. در نهايت مقاله به اين نتيجه مي‌رسد كه جادو داراي كاركرد مستقيم و موثر در شكل بخشيدن به شخصيت ضد قهرمان است و همچنين اهميت جادو در شكل گيري شخصيت ضد قهرمان در اثر امير ارسلان نامدار با توجه به نظريه مارسل موس مشهود است.