تحليل و تبيين حيطه هاي شناختي ، عاطفي سؤالات امتحان نهايي تاريخ بر اساس طبقه بندي بلوم و تأثير آن بر فهم و علاقه دانش آموزان از تاريخ ، مطالعه موردي سال 1394

ارزشیابی هماهنگ و مجموعه ای در واقع یك فرایند نظام یافته است كه آگاهی و شناخت صحیحی را درباره موفقیت برنامه درسی به برنامه ریزان، معلمان، دانش آموزان و والدین آنها ارائه می دهد و كار معلم، دانش آموز و نظام آموزشی را توسط نظامی غیر از معلم، ارزیابی می نماید. صاحبنظران حوزه ارزشیابی معتقدند سیستم ارزشیابی میتواند شیوه آموزش را تغییر دهد. در واقع ارزشیابی مشخص می كند اهداف مورد نظر در حیطه ها و سطوح مختلف یادگیری به چه میزانی تحقق یافته یا اساساً قابل تحقق خواهد بود؟ از این رو، این پژوهشی در صدد است با بررسی سؤالات امتحان نهایی درسی تاریخ ایران و جهان (۲) به این پرسش پاسخ دهد كه سؤالات امتحان نهایی سال ۱۳۹۴ در چه سطوحی از حیطه شناختی طراحی شده؟ و چه تأثیری در شیوه آموزش معلمان و فهم و علاقه دانش آموزان باقی خواهد گذارد؟ مدعای پژوهشی از این قرار است كه سؤالات امتحان نهایی در پایینترین سطح حیطه شناختی یعنی سطح دانش كه متكی بر حافظه است، تدوین شده و این روند در سال های منتهی به سالتحصیلی ۹۴ شدت یافته است. به تبع تنزل یادگیری در پایین ترین سطح حیطه شناختی، حیطه عاطفی نیز در دانش آموزان یا اساسا شكل نخواهد گرفت یا اینكه به شدت دچار اختلال خواهد شد. از این رو، تبعاتی همچون كاهش علاقه دانش آموزان به درسی تاریخ، اختلال در رشد عاطفی دانش آموزان، بحران هویت ناشی از دلزدگی از تاریخ كشورشان، از میان رفتن خلاقیت فكری و در نهایت نابودی سرمایه های مادی و انسانی را در بر خواهد داشت.