مديريت هوش هيجاني در روابط فردي – اجتماعي از منظر نهج البلاغه

نیاز به روابط با دیگران از نیاز هاي ضروري بشر جهت بقا زندگی می باشد. زیرا انسانها همه به یكدیگر وابسته اند. و امروزه نیازهاي اساسی و غیر اساسی انسانها بدون تعامل با یكدیگر هیچ گاه مرتفع نخواهد شد. عواطف و هیجانات در فعالیت هاي روزمره، رفتارها و حركات انسانی از جایگاه ویژه اي برخوردار است. هر شخص با كنترل صحیح احساسات و عواطف، در برخورد با دیگران می تواند بر روحیات و رفتار خود و حتی دیگران نفوذ كند. و با مهارت و ظرافت خاصی این عواطف را در جهت بهره مندي خود و دیگران مدیریت كند. البته زمانی كه این امر از طریق هم دلی فراوان انجام پذیرد، تاثیر آن به مراتب در امور شخصی و حتی ارتباط با دیگرا ن موثرتر خواهد بود. مدیریت هوش هیجانی؛ یعنی احساسات خود را خوب بشناسیم و آن ها را در مسیر خاص خود هدایت كنیم. ارتباط با هم نوعان به درك دیدگاه دیگران وشناخت و آگاهی بیشتر از خود و دیگران كمك می كند. ارتباط موثر به تقسیم امور و كمك به یكدیگر و افزایش اعمال و رفتار انسان دوستانه منجر می گردد. یك انسان عادي، اگر در انتخاب افرادي كه با آنها روابطی دارد اختیار داشته باشد، معمولا كسانی را انتخاب می كند كه در پارامتر ها و خصوصیاتی مانند: سن، جنسیت، قومیت، جایگاه اجتماعی – اقتصادي، علمی و … با یكدیگر شباهت و هماهنگی بالایی دارند كه صد البته در این روابط با تنش كمتري نیز مواجه خواهند شد.