مباني نظري تابع تقاضاي براي آب و بررسي ساختار مصرف آب در صنعت

مصرف روزافزون آب در صنايع كشور متاثر از رشد اين بخش ضرورت مطالعه ساختار تقاضا و شناخت از ساختار مصرفي آب را كام ً لا ضروري نموده است. تقاضا براي آب در صنعت را ميتوان از طريق به حداقل رساندن تابع هزينه واحد توليدي كه بهصورت يك تابع ترانسلاگ نوشته ميشود بهدست آورد. در اين مقاله ضمن ارائه پايههاي نظري تقاضا براي آب در صنعت، سعي گرديده كه با استفاده از آمار جمعآوري شده از ۱۲۰ كارگاه صنعتي بزرگ كشور ساختار مصرفي آب در صنايع حول محورهاي نوع فعاليت، مالكيت و ميزان ارزش محصولات، نوع مصرف، ميزان دفع پسابهاي صنعتي و بهرهوري جزيي مورد بررسي قرار گيرد. نتايج حاصله از اين تحقيق حاكي از آن است كه: ۱۷ درصد از كل آب مصرفي صنايع بيشترين سهم و / ۱- صنايع شيميايي با مصرفي معادل ۷ ۱ درصد كمترين سهم را داشتهاند. / صنايع كاغذ، مقوا و جاپ با مصرفي معادل ۷ ۲- مصرف آب در صنايع جهت خنكسازي نسبت به ساير مصارف بيشتر ميباشد. ۳- صنايع با مالكيت بخش خصوصي با مصرف كمتري از آب ارزش بيشتري نسبت به صنايع با مالكيت دولتي ايجاد نموده اند. ۴- تقريبًا نيمي از مصرف آب در صنايع كشور بهصورت پسابهاي صنعتي دفع ميگردد. ۵- صنعت كاغذ، مقوا و چاپ داراي بيشترين بهرهوري جزيي و صنايع كاني غيرفلزي داراي كمترين بهرهوري جزيي ميشاند