مديريت كاربردي اقتصاد با توسعه دانش و فرهنگ نخبه پروري: تحقق عزم ملي

هدف این پژوهش, طراحی و تبیین سیاست های مدیریتی و پرورشی ویژه ای است كه با نهادینه سازی دانش و فرهنگ نخبه پروری, اقتصاد دانش بنیان و كارآفرین را در جامعه نهادینه می سازد. روش شناسی تحقیق مبتنی بر طرق قیاسی و استقرایی با نگرش و تحلیل سیستماتیك دیدگاه و تجارب آزمایشی و نظریه پردازی اقتصاد محور و دانش بنیان می باشد. از شیوه های پسامدرن استقرایی در نظریه پردازی ها و ارزش یابی مسیرهای علمی بهره گیری شده است. مدیریت فرآیند آموزش به روش های بی بدیلی در كیفیت اقتصاد و حیات انسان موثر است. مدیریت كاربردی آموزش یك دانش صرف نیست, بلكه مفهومی چند علمی و یكپارچه است كه مبین تمامیت علم و فن آوری است. روان شناسی و مدیریت آموزش نخبه پروری و كارافرینی, علوم در حال ظهوری هستند كه شمول آنها در ساست های نوآورانه اقتصادی, وسعت پیشرفت های علمی و اقتصادی را بطور هماهنگ تعیین می كند. بهبود و تعمیق روابط مراد و مریدی, انگیزه زایی, چالش زایی در برنامه های آموزشی , الهام بخشی و تقویت مسئولیت پذیری از اجزاء اصلی فرآیند نخبه پروری به شمار می روند.با اجرای دقیق چنین ساست هایی, مریدان بهینه تر به علم و فن آوری نوآورانه دست یافته و بروز خلاقیت را در تمام شئونات زندگی تجربه خواهند نمود. بشر با پیشرفته ترین سامانه مغزی-فكری اغلب از بخش اعظم امكانات آن بهره نمی گیرد. با انجام روش های ناصحیح و غیراخلاقی كپی برداری, دانش پژوه فقط به امكانات بخشی از تنها یك نیم كره مغز وابسته خواهد بود. بهره برداری از قابلیت های بلاتصور و بالقوه نیم كره دیگر مغز می تواند از بار فشارهای روحی روانی یادگیری كاسته, و نخبه پروری را رونق بخشد. امور منطقی و محاسباتی بیشتر به بخش چپ مغز وابسته است. نیمكره راست عمدتا توسط هنرمندان و شاعران و افراد خلاق استفاده می شود. توسعه و مدیریت فرهنگ نخبه پروری مستلزم به كارگیری سیاست هایی است كه به آموزش اجتماعی و یكپارچه سازی تفكر انتقادی-پیشنهادی در جامعه بینجامد. تحقق عزم ملی با فرهنگ سازی بهینه نخبه پروری, همانا در مدیریت كارا و عمل گرای اقتصاد تجلی خواهد یافت.