مقايسه تأثير تحريكات دهاني- حركتي بر عملكرد تغذيه اي كودكان مبتلا به فلج مغزي اسپاستيك با استفاده از دو رويكرد پزشكي و خانواده محور

Comparing the Effect of Oral Motor Stimulations on Feeding Function in the Children with Spastic Cerebral palsy by Medical and Family Centered Approaches

مقدمه و هدف: يكي از مشكلات كودكان مبتلا به فلج مغزي، اختلال در خوردن غذا و نوشيدن مايعات مي‌باشد. هدف از اين مطالعه، مقايسه تأثير تحريكات دهاني - حركتي بر عملكرد تغذيه‌اي كودكان مبتلا به فلج مغزي اسپاستيك با استفاده از دو رويكرد پزشكي و رويكرد خانواده محور مي‌باشد. مواد و روش ها: اين پژوهش از نوع توصيفي – تحليلي بوده كه به صورت مقطعي انجام شد. جامعه هدف، كودكان فلج مغزي 2 تا 8 ساله شهر اراك و از نمونه‌هاي در دسترس كودكان مراجعه كننده به مراكز توان‌بخشي بودند كه از بين آن‌ها 40 كودك مبتلا به فلج مغزي اسپاستيك كه شرايط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف‌مند انتخاب شدند. ابزارهاي مورد استفاده، سامانه طبقه بندي عملكرد حركتي درشت(GMFCSE&R) و مقياس ارزيابي حركتي دهان (OMAS) بود. تجزيه و تحليل آماري با استفاده ازآزمون كولموگرف اسپيرنوف، گزارش ميانگين، انحراف معيار، ترسيم جداول توزيع فراواني تحليل داده‌ها، آزمون تي مستقل، آزمون تي وابسته، آزمون كاي دو و مانوا انجام شد. يافته‌ها: اختلاف نمرات عملكرد بلع در هر دو گروه تحت درمان توسط درمان‌گر و تحت درمان توسط خانواده قبل و بعد از انجام مداخله از نظرهردو ارزياب و از نظر آماري معنادار بود(001/0=p). اختلاف نمرات عملكرد بلع بين دو گروه تحت درمان توسط درمان‌گر و تحت درمان توسط خانواده، بعد از انجام مداخله از نظر ارزياب اول و دوم و از نظر آماري معنادار نبود(به ترتيب 89/0=p و 07/0=p). نتيجه گيري: به طور كلي مي‌توان نتيجه گرفت كه تحريكات دهاني حركتي بر عملكرد بلع كودكان فلج مغزي اسپاستيك در هر دو گروه تحت درمان موثر مي‌باشد. هم‌چنين ميزان تاثير اين تحريكات بر عملكرد بلع كودكان فلج مغزي چه توسط درمان‌گر به كار رود و چه توسط خانواده، به يك اندازه مي‌باشد.

Background: One of the problems in children with cerebral palsy is impaired eating and drinking liquids. The purpose of this study is to compare the effect of oral motor stimulations on feeding function in the children with spastic cerebral palsy by two medical and family centered approaches. Materials and Methods: This research was a descriptive-analytical cross sectional study that performed on 40 children 2-8 year olds with spastic Cerebral Palsy from the rehabilitation clinics in the city of Arak. They were selected by simple and purposeful sampling. Applied instruments were Gross Motor Measure Function Classification System Expanded & Revised (GMFCS E&R) and oral motor assessment scale(OMAS). Data were analyzed by statistical tests such as: Kolmogorov-Smirnov, reporting mean, standard deviation, data analysis frequncy distribution table, independent t-test, dependent t-test, chi-square and MANOVA. Results: The difference of swallowing function assessed by OMAS in both groups managed by family centered and clinician centered approach prior and post management statistialy was meaningful (p=0.001(. The difference between swallowing function of both groups post intervention was not meaningful in view of first and second assessor, also it had no statistical significance(p=0.89 , p=0.07) Conclusion: In general, we can conclude that oral motor stimulation is effective on swallowing function of cerebral palsy children in both treated groups. The effect of these stimulations on swallowing function in children with cerebral palsy between clinician centered and family centered approaches was equal.