مكتب رئاليسم و راهبرد نظامي

تاريخ حيات بشر همواره با حوادث و اتفاقاتي همراه بوده است. برخي از آنها ريشه در بُعد معنوي و الهي انسان دارد و برخي از اين حوادث از قبيل جنگ، خونريزي، توسعه طلبي ارضي، تجاوزگري و ... نشات گرفته از بُعد ماديگري انسان براي رسيدن به برتري و قدرت برتر است. انسان براي رسيدن به قدرت، از ابزارها و روش هاي مختلف بهره برده است كه يكي از بارزترين آنها، استفاده از ابزار زور و قهري يا راهبرد نظامي است كه خود برگرفته و يا همراه با انديشه هايي است كه عموماً از آنها الگو مي گيرند. از جمله ي اين انديشه ها، رئاليسم يا واقع گرايي مي باشد كه در اين تحقيق سعي شده است نقش اين مكتب در راهبردهاي نظامي با پاسخ دادن به اين سوال كه «مكتب رئاليسم چه تاثيري بر راهبرد نظامي دنيا دارد؟» مورد بررسي و تحليل قرار بگيرد. روش بررسي در اين مطالعه، توصيفي- تحليلي است كه با استفاده از منابع مكتوب موجود، ضمن اشاره به روند شكل گيري اين مكتب، تاثيرات آن در راهبردهاي نظامي دنيا به عنوان هدف اصلي تحقيق مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد كه دولت مردان آمريكا به خصوص بوش پدر و پسر و اوباما هر كدام به نوعي از اين مكتب در راهبردهاي نظامي براي رسيدن به اهداف شوم خود استفاده نموده اند.