بررسي مقايسه ذهن آگاهي به شيوه گروهي با متادون درماني بر سلامت روان معتادان مواد مخدر سنتي

Comparative Study of Mindfulness Group Therapy on Mental Health of Drug Addicts with Methadone

زمينه و هدف: امروز، در دوره اي قرار داريم كه مساله اعتياد به يك مساله بحراني و قابل اهميت در جهان تبديل شده و تاكنون درمان هاي روانشناختي گوناگوني براي اعتياد ارائه گرديده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعيين اثربخشي ذهن آگاهي به شيوه گروهي با متادون درماني بر سلامت روان مردان وابسته به مواد مخدر سنتي انجام شد. روش و مواد: در اين مطالعه نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري همراه با گروه كنترل، 57 مرد معتاد خود معرف از ميان مردان وابسته به موادمخدر سنتي مراجعه كننده به كلينيك هاي ترك اعتياد تهران، انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (يك گروه مداخله گروه درماني ذهن آگاهي مبتني بر پيشگيري از عود و گروه ديگر درمان نگهدارنده با متادون و گروه كنترل قرار گرفتند. گروه ها قبل و بعد از اتمام درمان و در دوره پيگيري با مصاحبه باليني و چك ليست نشانگان اختلالات رواني مورد ارزيابي قرار گرفتند. داده ها پس از جمع آوري وارد نرم افزار 21-SPSS شد و براي تجزيه و تحليل داده ها از روشهاي آماري تحليل واريانس اندازه گيري مكرر استفاده شد. يافته ها: نتايج تحليل واريانس اندازه گيري مكرر بيانگر اثربخشي هر دو مدل درماني بر افزايش سلامت روان در سوء مصرف كنندگان مواد افيوني بود. علاوه بر اين، در متغيرهاي سن (χ2=4/5, df=2, P=0/1)، سن شروع (χ2=0/8, df=2, P=0/7) و تعداد عود اخير (χ2=1/4, df=2, P=0/5) تفاوت معني داري وجود ندارد و در متغيرهاي طول درمان اخير (χ2=29/2, df=2, P<0/001) و تعداد ترك ناموفق (χ2=14/4, df=2, P<0/01) بين گروهها تفاوت معني داري وجود داشته است. نتيجه گيري: با توجه به اثربخشي ذهن آگاهي به شيوه گروهي با متادون درماني بر سلامت روان معتادان مواد مخدر سنتي، مي توان به عنوان درمان هاي جايگزين يا مكمل در مداخلات باليني استفاده شود.

Background: Today, we are in an era that addiction has become to a critical and important problem in the world and So far a variety of psychological treatments for addiction has been presented. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of mindfulness group therapy with methadone therapy on men’s mental health was dependent on opiates. Materials and methods: Therefore, in a quasi-experimental design with pre-test, post-test and follow along with the control group, 57 male drug abusers among opioid-dependent men referred to addiction clinics in Tehran, selected randomly in two experimental groups (a group, the intervention group therapy mindfulness-based relapse prevention and other groups MMT) and control groups. Groups before and after treatment and at follow-up period by clinical interview and symptom checklist of mental disorders were assessed. The collected data were entered into SPSS-21 software and statistical methods to analyze data from repeated measures analysis of variance is used. Results: Repeated measures analysis of variance indicates the effectiveness of both methods on the mental health of opiates was Significant. In addition, the age (P=0.1, df=2, 2χ=4.5), age of onset (P=0.7, df=2, 2χ=0.8) and the recent recurrence (P=0.5, df=2, 2χ=1.4) there is no Significant difference and the variables during recent treatment (P<0.001, df=2, 2χ=29.2) and unsuccessful quit (P<0.01, df=2, 2χ=14.4) significant difference between groups there have been significant. Conclusion: It would seem that the third wave of therapies for the treatment of addiction is important and should be viewed as an alternative or complementary therapies in clinical interventions considere