مقايسه سلامت رواني، هراس اجتماعي و آشفتگي رواني كودكان تحت سرپرستي بهزيستي و كودكان تحت سرپرستي خانواده

Comparison Mental Health, Social Phobia and Psychological Distress of Children under the Care of the Welfare Organization and Children under the Care of the Family

زمينه و هدف: سال‌هاي اوليه كودكي نقش مهمي در تحول شخصيت و آينده فرد دارد. هدف از پژوهش حاضر مقايسه سلامت رواني، هراس اجتماعي وآشفتگي رواني كودكان پسر تحت سرپرستي بهزيستي و كودكان تحت سرپرستي خانواده بود. روش: پژوهش حاضر يك پژوهش علي ـ مقايسه اي بود. جامعه آماري شامل 55 نفر از كودكان پسر تحت سرپرستي يكي از مراكز بهزيستي شهرستان خوي و 220 نفر از كودكان پسر تحت سرپرستي خانواده اين شهر در سال تحصيلي 97-96 بود. حجم نمونه شامل 48 نفر از كودكان تحت سرپرستي بهزيستي به‌صورت نمونه­گيري تصادفي ساده و 136 نفر نيز كودكان تحت سرپرستي خانواده به‌صورت طبقه‌اي (از مدارس ابتدايي) تعيين‌ شده است. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه وضعيت سلامت رواني (گلدبرگ و هيلر، 1979)، پرسشنامه استاندارد هراس اجتماعي (كالت و كانر، 2000)، و چك­ليست سلامت رواني (پارمود كومار، 1992) جمع‌آوري و با استفاده از تحليل واريانس چند متغيري تحليل شد. يافته‌ها: يافته­ها بيانگر تأثيرخانواده بر افزايش سلامت رواني، كاهش هراس اجتماعي و آشفتگي رواني كودكان است. نمرات سلامت رواني كودكان تحت سرپرستي خانواده به‌طور معناداري از كودكان تحت سرپرستي بهزيستي بيشتر بوده است و در نمرات هراس اجتماعي و آشفتگي رواني كودكان تحت سرپرستي خانواده به‌طور معناداري از كوكان تحت سرپرستي بهزيستي كمتر بوده است (0/001P<). نتيجه‌گيري: بر اساس نتايج به دست آمده در اين پژوهش مي­توان نتيجه گرفت كه ميزان سلامت جسماني و رواني كودك به شيوه ارتباطي او با خانواده و ميزان برآورده شدن نيازهايش بستگي دارد.

Background and Purpose: Early childhood plays an important role in the development of personality and the future of a person. The purpose of this study was to compare mental health, social phobia and psychological distress of children under the care of the welfare organization and children under the care of the family. Method: The research method is a causal-comparative study. The statistical population consisted of 55 male children under the supervision of one of the welfare centers of Khoy city and 220 children under the supervision of the family of this city in the academic year of 2016-2017. A sample of 48 children under the care of welfare was selected by simple random sampling and 136 children were selected by stratified sampling method (primary school). Data were collected using the General health questionnaire (Goldberg and Hiller, 1979), social phobia inventory (Colette and Connor, 2000) and mental health ckeclist (Pramod Kumar, 1992). Data were analyzed using multivariate analysis of variance. Results: Findings show the effect of family on increasing mental health, reducing social phobia and mental disturbance in children. Mental health scores of children under the care of the family were significantly higher than the children under the supervision of welfare organization, and the scores of social phobia and mental disorder in the children under the supervision of the family were significantly lower than those under the care of the welfare organization (P <0.001). Conclusion: Based on the results obtained in this study, it can be concluded that the physical and psychological health of the child depends on his way of communicating with the family and the extent to which his needs are met.