عنوان مقاله :
اثر بخشي آموزش هاي ديني (نماز و دعا) در بهبود كيفيت زندگي بيماران اسكيزوفرنيك در بيمارستان روانپزشكي سينا (استان چهارمحال و بختياري، 1389)
عنوان به زبان ديگر :
The efficacy of religious training (prayer) on the improvement of the schizophrenic patients’ quality of life at Sina Psychiatric Hospital (Bakhtiari Province, 2011)
پديد آورندگان :
نيك فرجام، مسعود دانشگاه علوم پزشكي شهركرد - گروه روانپزشكي
كليدواژه :
مذهب , قرآن كريم , بيمارستان روانپزشكي سينا , اسكيزوفرنيا
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: اسكيزوفرني يك اختلال مزمن و يكي از مشكلات بهداشتي عمده در جهان محسوب ميشود و انتخاب روشهاي درماني متنوع و متناسب با فرهنگ جامعه از اهميت خاصي برخوردار است. هدف اين پژوهش بررسي اثر بخشي آموزههاي ديني در بهبود كيفيت زندگي بيماران مبتلا به اسكيزوفرني ميباشد. مواد و روشها: اين تحقيق يك مطالعه مداخلهاي بوده كه در آن 62 بيمار مبتلا به اسكيزوفرني بستري در بيمارستان روانپزشكي به صورت تصادفي در دو گروه تجربي و شاهد قرار گرفتند و مقياس كيفيت زندگي براي بيماران اسكيزوفرني (SQLS) براي هر دو گروه اجرا شد. سپس در گروه تجربي آموزههاي ديني (نماز، دعا و قصص قرآني) به مدت 2 ماه اجرا شد و از هر دو گروه مجدداً آزمون به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون تي وابسته و نرم افزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافتهها: نتايج پژوهش قبل از مداخله نشان داد كه تفاوت معنيداري در ميانگين نمرات دو گروه تجربي و شاهد وجود ندارد(08/0=p) بعد از مداخله تفاوت معنيداري در ميانگين نمرات گروه تجربي در مقايسه با قبل از مداخله مشاهده شد(04/0=p) در حالي كه ميانگين نمرات قبل و بعد گروه شاهد اختلاف معنيداري را نشان نداد(14/0=p). نتيجهگيري: همان طور كه نتايج مطالعه نشان دادند آموزشهاي مذهبي و معنوي در بيماران مبتلا به اسكيزوفرني ميتواند در افزايش رضايت آنها از كيفيت زندگي موثر باشد.
چكيده لاتين :
Background and aim: Schizophrenia is a chronic illness, and one of the major health problems in the world. So the select of different treatment methods that is appropriate for community culture is very important and necessary issue. The purpose of this study was to investigate the effect of religious training (prayer) on quality of life of schizophrenic inpatients. Materials and methods: 62 schizophrenic inpatients were assigned randomly to two groups: experimental and control. Data were collected via Schizophrenia Quality of Life Scale (SQLS). After two months religious training (prayer) for experimental group (three times a week), all of the subjects were assessed again. Findings: The findings showed that, before intervention there was no significant difference between two groups (t=-1/78, p=0/08). After intervention (religious training), there was significant difference in experimental group (t=2/09, p=0/04). Despite the difference in experimental group, there was no significant difference in control group (t= 1/50, p= 0/14). Conclusion: This study showed that, religious and spiritual training can be increase the satisfaction of quality of life schizophrenic patients.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك