بررسي ارتباط بازشناسي هيجاني چهره با عملكرد اجتماعي مبتلايان به اسكيزوفرنيا

Investigating the Relationship between the Facial Emotion Recognition and Social Function-among Schizophrenia Patients

هدف: افراد مبتلا به اسكيزوفرنيا به‌دليل اختلال در عملكرد اجتماعي دچار نقصان در مهارت‌هاي بين فردي و اجتماعي مي‌شوند. يكي از عوامل مؤثر در عملكرد اجتماعي توانايي بازشناسي چهره است. هدف از اين مطالعه بررسي ارتباط بازشناسي هيجاني چهره با عملكرد اجتماعي مبتلايان مرد اسكيزوفرني و مقايسهٔ آن با گروه همسان سالم بود. روش‌بررسي: روش اين مطالعه توصيفي‌-تحليلي و مقايسه‌اي است. 20 فرد سالم و 20 مبتلا به اسكيزوفرنياي همسان از نظر سن، جنس و تحصيلات از نظر توانايي تطابق و ناميدن هيجاني چهره با آزمون محقق‌ساخته و مهارت‌هاي ارتباطي، توسط پرسشنامهٔ مهارت‌هاي ارتباطي و تعاملي Assessment of Communication and Interaction Skills (ACIS) ارزيابي شدند. نمونه‌گيري در بيماران ساكن مركز توان‌بخشي طلوع و خانه‌هاي حمايتي تهران به‌صورت سرشماري و در افراد سالم به‌روش در دسترس بود. يافته‌ها: دو گروه از نظر امتياز مهارت‌هاي ارتباطي و تعاملي (0٫050=p)، ناميدن چهره‌هاي عصباني (0٫021=p)، تعداد و زمان واكنش تصاوير با هيجان متفاوت (0٫003=p) و (0٫001=p) و زمان واكنش تصاوير با هيجان يكسان داراي تفاوت معنا‌داري بودند (0٫050=p). همچنين ارتباط معناداري بين ناميدن چهره‌هاي خوشحال با مهارت‌هاي ارتباطي و تعاملي در گروه بيمار (0٫050=p)، بين تعداد تصاوير با هيجان متفاوت با بُعد مبادلهٔ اطلاعات در گروه سالم (0٫047=p) و بين زمان واكنش تصاوير با هيجان متفاوت با بُعد مبادلهٔ اطلاعات در گروه بيمار (0٫018=p) مشاهده شد. نتيجه‌گيري: با‌توجه به اينكه تنها در چند مورد، بازشناسي هيجاني چهره با مهارت‌هاي ارتباطي و تعاملي در بيماران اسكيزوفرنيا مرتبط بود، لذا به بررسي عميق‌تر و وسيع‌تر نياز دارد.

Objective: Those people with schizophrenia have problems in interpersonal and social skills associated with social dysfunction. Facial recognition ability is an effective component of social functioning. The purpose of this study was to examine the relationship between the facial emotion recognition and social functioning in the male schizophrenia patients and comparing them with the normal matched group. Methods: The method of this study was analytical- descriptive and comparative investigations. 20 healthy controls and 20 schizophrenia patients who were matched in age, sex and educational level, were assessed in terms of the ability to match and naming facial emotion by a researcher-made test, and the interaction skills by the “Assessment of Communication and Interaction Skills” (ACIS) questionnaire. The sampling was performed from those patients who inhabited in Tolou rehabilitation center and supported houses in Tehran as census method and sampling of the healthy control group was performed as available method. Results: There were significant differences in scores of communication and interaction skills (p=0.050), anger faces naming (p=0.021), the number and reaction time of pictures with different emotion (p=0.003) and (p=0.001), respectively, and also reaction time of pictures with same emotion (p=0.050) between 2 groups. The relations between the “happy faces naming” with “communication and interaction skills” in the patient group (p=0.050), “the number of pictures with different emotion” with “information exchange” in the control group (p=0.047) and “reaction time of pictures with different emotion” with “information exchange” in the patient group showed significant differences (p=0. 018). Conclusion: Given that only in a few cases, the recognition of emotional faces in schizophrenia patients was associated with the communication and interaction skills, therefore, there need the deeper and wider studies.