بررسي مولفه‌هاي اگزيستانسياليستي در رمان «أنا أحيا» اثر ليلي بعلبكي

امروزه ادبيات و به ويژه ادبيات فمينيستي، تحت تأثير مكتب فلسفي ادبي اگزيستانسياليسم، بر هويت برجسته‌ي زنان تأكيد مي‌كند. اين مكتب، دغدغه‌هاي انسان را، با تمركز بر اصل تقدم وجود بر ماهيت تحليل مي‌كند و با نفي هرگونه ماهيت از پيش‌تعيين‌شده‌اي بشر را تنها عامل سازنده‌ي سرنوشت خود معرفي مي‌نمايد. ليلي بعلبكي از فعالان ادبي جنبش فمينيسم و از برجسته‌ترين داستان‌نويسان اگزيستانسياليست جهان عرب است. او در سرآغاز جواني با نگارش رمان «أنا أحيا» به شهرت رسيد. وي در اثر خود كه بازتابي از ايدئولوژي‌هايش در دفاع از جايگاه زنان است از هويت‌يابي، استقلال‌طلبي و تمرد دختر جواني سخن گفته كه با مشاهده‌ي واقعيتهاي خانواده و جامعه، در پي شكستن قيود و اثبات استقلال خويش است و مي‌كوشد تا هويت خويش را كه ناخواسته گرفتار سنت‌هاست، بازيابد. تحقيق حاضر در صدد است تا با روش توصيفي تحليلي به بررسي مولفه‌هاي اگزيستانسياليستي اين رمان بپردازد. نتايج تحقيق گوياي آن است كه ليلي بعلبكي تحت ‌تأثير فلسفه‌ي اگزيستانسياليسم و به ويژه افكار ژان پل سارتر و سيمون دوبوار، توانسته از آن در جهت انعكاس مسائل زنان در ابعاد مختلف، بهره گيرد.