عنوان مقاله :
بازنمايي تنازع سرزمين مادري و سرزمين ديگري در ادبيات داستاني مهاجرت
پديد آورندگان :
سعيدي ، مهدي - گروه زبان و ادبيات فارسي , رضايي ، نرگس - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مهاجرت , ادبيات داستاني , مهاجرت , فرهنگپذيري
چكيده فارسي :
پديد آمدن تنازعات فرهنگي و هويتي يكي از پيامدهاي مهاجرت است. تفاوتهاي فرهنگي ميان دو سرزمين، سبب بروز جدالهاي فرهنگي ميشود. در مهاجرتها، رابطه فرهنگي و هويتي فرزندان و پدر و مادر، شكلهاي گوناگون دارد و جامعهشناسان نيز نظريه هايي را درباره وضعيت فرهنگپذيري و گسست فرهنگي مهاجران در جامعه ميزبان بيان كرده اند. ادبيات داستاني، زمينه طرحِ اَشكال و پيامدهاي متنوع تنازعات فرهنگيِ مهاجرت است. اين مقاله بر پايه نظريههاي جامعه شناختي درباره مفاهيمي نظير ادغام، انطباق، همانندي و جدايي، سه داستان «مرغ عشق»، «بزرگراه» و «چه كسي باور ميكند رستم» را بررسي كرده است. در داستان مرغ عشق، چالش و جدالِ ميان دو نسل به مقاومت و رويارويي بي سرانجام نسل اول و نسل دوم مي انجامد و فرهنگ پذيري آنها را با مشكل مواجه ميكند. در داستان «بزرگراه»، مهاجر از فرهنگ و هويت سرزمين مادري جدا شده، سعي ميكند با گزينش راهبرد همانندي و ادغام به جامعه ميزبان بپيوندد؛ اما گذشته او را رها نميكند؛ او در وضعيتي آستانه اي و چالش بين دو فرهنگ قرار ميگيرد و بايد به پاسخ اين پرسش ها برسد كه «آيا ارزش دارد فرهنگ نياكان را حفظ كرد؟» و «آيا حفظ روابط با ديگر گروه ها ارزشمند است؟». در رمان چه كسي باور ميكند رستم، فرزند خانواده با انتخاب الگوي همانند شدن از رفتار و كردار مادر تبعيت نميكند و رفتار خود را بر اساس ارزش ها و هنجارهاي سرزمين ميزبان شكل مي دهد. مادر كه علاقه مند به فرهنگ سرزمين مادري و بي توجه به فرهنگ ميزبان است، از كنش متقابل با سرزمين ميزبان يا فرهنگ ديگري پرهيز مي كند و با انتخاب راهبرد جدايي، به جدال ميان خود و فرزند دامن ميزند.
عنوان نشريه :
پژوهش زبان و ادبيات فارسي
عنوان نشريه :
پژوهش زبان و ادبيات فارسي