عنوان مقاله :
بررسي و تطبيق مقام معشوقي مولانا با نظريۀ فردانيّت يونگ
پديد آورندگان :
پورالخاص ، شكراله دانشگاه محقّق اردبيلي , پورالخاص ، شكراله دانشگاه محقّق اردبيلي , ظهيري ناو ، بيژن دانشگاه محقّق اردبيلي , ظهيري ناو ، بيژن دانشگاه محقّق اردبيلي , عشقي ، جعفر دانشگاه محقق اردبيلي , عشقي ، جعفر دانشگاه محقق اردبيلي
كليدواژه :
مقام معشوقي , مولانا , يونگ , فردانيّت , پير خردمند , گسترش شخصيت
چكيده فارسي :
در انديشۀ عرفاني، علاوه بر «مقام عاشقي» به عنوان مقام اولياي مشهور، «مقام معشوقي» وجود دارد كه مقام اولياي پنهان و مستور است. در اين مقاله، با بررسي نظريههاي بزرگان تصوّف از آغاز تا پايان سدۀ هفتم هجري درمييابيم كه چنين ديدگاهي دربارۀ مراتب عشق، در انديشههاي احمد غزالي، عينالقضات همداني، روزبهان بقلي شيرازي، شمس تبريزي و سلطانولد آمدهاست و برآمده از عبارت «يُحِبُّهم» در قرآن و حديثي از پيامبر اكرم(ص) است. در انديشۀ متعالي عرفاني، مقام معشوقي، بسيار برتر از مقام عاشقي است. سالك در مراتب عشقِ به حق به مرتبهاي ميرسد كه جايگاه عاشق و معشوق عوض ميشود و اين بار خدا عاشق بنده است و بنده در جايگاه معشوقي قرار دارد. رسيدن به چنين مقامي مستلزم ديدار سالك با فردي است كه به مقام معشوقي رسيدهاست. به زعم سلطانولد، شمس تبريزي از جمله كساني است كه به مقام معشوقي رسيدهاست و مولانا نيز پس از ديدار با شمس به اين مقام نائل ميشود. با مطالعۀ زندگي مولانا به عنوان نمونه، و تطبيق «مقام معشوقي» او با نظريۀ «فردانيّت» به اين نتيجه ميرسيم كه مراحل رسيدن به اين مقام، مطابق با مراحل دستيابي به فرديّت (كشفِ سايه، انكشافِ آنيما، تجلّيِ پير خردمند و...) در انديشۀ كارل گوستاو يونگ است و شمس تبريزي به عنوان پير خردمند، شخصيت مولانا را گسترش داده، به تولّد دوباره رساندهاست.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت