عنوان مقاله :
مطالعه تطبيقي ويژگيهاي داستان آپارتمانيِ دهه هشتاد ايران و داستان كوتاه ريموند كارور
پديد آورندگان :
شهبا، محمد دانشگاه هنر تهران , فرزاديان، زهرا دانشگاه هنر تهران
كليدواژه :
ادبيات آپارتماني , داستان كوتاه آپارتماني , ريموند كارور , رئالسيم كثيف , ادبيات دهه هشتاد ايران , گئورگ زيمل
چكيده فارسي :
مطالعۀ آثار منتشرشده در سالهاي 1360 ـ 1380 نشان از آغاز دورۀ تازهاي در داستان كوتاه ايراني دارد. نويسنده در گذر از سالهاي بحراني انقلاب و جنگ، نوع نگاهش به مسائل تغيير كرده است. كمرنگ شدن باورها و ارزشهاي گذشته، نويسندگان را بيش از پيش از «ادبيات مرامي» دور كرده و پژوهش در فرم و زبان در كار آنها اهميت تازهاي يافته است. در دهۀ هشتاد در ايران، آثار داستانيِ شبيه به همِ زيادي منتشر شد كه بعدها با جرياني بهنام «داستان آپارتماني» شناخته شد. اين اصطلاح در مطبوعات و نقدهاي شفاهيِ داخلي ساخته شده است و تعريف مشخصي هم ندارد، جز اينكه در جغرافياي كوچك و داخلي آپارتمان روايت ميشود. شكلگيري اين داستانها را تحت تأثير ترجمۀ آثار نويسندگان معاصر امريكايي و بهخصوص ريموند كارور ميدانند.
پس از پايان جنگ هشتساله و تلاش براي بازسازي شهرها و درپيش گرفتن سياستهاي اقتصادي ليبرالي، مناسبات اجتماعي كلانشهرهاي ايران تغيير كرد و زيست عموميِ جامعه و نويسنده متفاوت شد. بر اساس نظر زيمل، با شكلگيري كلانشهرها كه مبتني بر اقتصاد پولياند، نوع جديدي از حيات ذهني در انسانها شكل ميگيرد كه تبعات آن عينيتگرايي، انزوا و احتياط در روابط اجتماعي است. اين شاخصهها، طي بررسيهاي اين مقاله، از ويژگيهاي اصلي داستانهاي كارور هستند.
در اين مقاله، سير داستان كوتاه در ايران تا ابتداي دهۀ هشتاد، درونمايۀ آثار كارور و شاخصههاي تجربۀ زندگي در كلانشهر از منظر زيمل سه عامل اصلي در بررسي شكلگيري داستان آپارتماني است. در ايران، همزمان با ترجمۀ آثار كارور، تجربۀ آغازين زندگي در كلانشهر رخ داد و مخاطبان ادبيات در آستانۀ دهه هشتاد، بحران انسان معاصر را در داستانهاي كارور پيدا كردند. او بهعنوان الگويي براي فرم و محتواي داستان ايراني تا اواخر اين دهه باقي ماند.