بررسي نگرش معلمان زبان انگليسي درباره كاربرد مدل آموزش معكوس در مدارس ايران

Investigating the perceptions of EFL teachers about the flipped classroom model in Iranian schools

معلمان تلاش مي كنند تا استانداردهاي آموزش را به كمك تكنولوژي بهبود بخشيده، الگوها و راهبردهاي جديد ياددهي-يادگيري خلق كنند. يكي از اين مدل­ها كه توجه بسياري از معلمان را به خود جلب كرده است و به­خوبي از تكنولوژي در آموزش بهره مي­برد، مدل كلاس درس معكوس است. تحقيق حاضر با هدف بررسي نگرش معلمان زبان انگليسي درباره مدل كلاس درس معكوس در مدارس ايران انجام شده است. نمونه تحقيق 72 نفر از معلمان زبان انگليسي منطقه 9 آموزش و پرورش تهران، شركت كننده در دوره آموزش ضمن خدمت تحت عنوان طراحي كلاس معكوس براي درس زبان انگليسي بودند. نتايج كمي نشان داد كه ميانگين كلي پاسخ­هاي معلمان (3. 85) بود كه نشان از موافقت بالاي معلمان درباره كاربرد اين روش داشت. از نظر آماري نيز تفاوت معناداري بين نگرش معلمان با توجه به جنسيت، مدرك تحصيلي و سابقه تدريس درباره موافقت با اين مدل مشاهده نشد. نتايج كيفي سه موضوع را درباره نگرش معلمان نسبت كلاس درس معكوس نمايان ساخت و معلمان را به دو گروه تقسيم نمود. گروه اول طرفدار استفاده مدل كلاس معكوس براي دانش آموزان مقاطع بالاتر به شرط فراهم كردن ابزارهاي مناسب براي دانش آموزان بودند. گروه دوم با استفاده از مدل كلاس معكوس موافق نبودند، چون باعث تحميل كار اضافه و مسئوليت بيشتر بر معلمان پرمشغله مي­شد و از طرفي تمركز دانش آموزان را نيز به هم مي­ريخت. همچنين با توجه به نتايج تحقيق پيشنهاداتي ارائه شد.

Teachers everywhere are constantly working hard to invest in technological innovations to improve the educational standards and create new models and strategies of teaching and learning. One of these models that seem to rely heavily on technology is the “flipped learning” or “flipped classroom model”. The present study aimed at investigating the perceptions of EFL teachers about the flipped classroom model in the Iranian schools. Sample of the research were 72 teachers from 9 educational districts participating in an in service training course named designing flipped classroom for English course. The quantitative results showed that the total degree of teachers' responses was (3.85) which suggested a moderate level of perceptions and there were no statistical significant differences at (α =0.05) on the total degree of perceptions between teachers due to gender, qualification and experience. On the other hand, the qualitative results revealed three major themes with regard to teachers’ perceptions and that teachers were somehow divided into two groups. The first group was in favor of using the flipped learning model but with mature students and after providing the required infrastructure. The second group was not in favor of using the flipped learning model because it might add more responsibilities and tasks to the overloaded teachers and it might distract students as well. In light of the results of the present study, the researchers offered some recommendations.