شماره ركورد :
1099481
عنوان مقاله :
مدلي براي پيش‌بيني طلاق عاطفي بر مبناي سواد عاطفي، سبك‌هاي مقابله‌اي، كيفيت زندگي و هيجان خواهي با ميانجي‌گري تنظيم هيجان
عنوان به زبان ديگر :
A Model for Predicting Emotional Divorce Based on Emotional Literacy, Coping Styles, Quality of Life, and Emotion Seeking with Emotion Regulation Mediation
پديد آورندگان :
علاقبند، ليلا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي , پاشاشريفي، حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه روانشناسي , فرزاد، ولي الله دانشگاه خوارزمي - گروه روانشناسي، كرج , آقايوسفي، عليرضا دانشگاه پيام نور - گروه روانشناسي
تعداد صفحه :
15
از صفحه :
388
تا صفحه :
402
كليدواژه :
طلاق عاطفي , سواد عاطفي , سبك هاي مقابله اي , كيفيت زندگي , هيجان خواهي , تنظيم هيجان
چكيده فارسي :
مقدمه: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلي براي پيش­بيني طلاق عاطفي بر مبناي سواد عاطفي، سبك‌هاي مقابله‌اي، كيفيت زندگي و هيجان خواهي با ميانجي‌گري تنظيم هيجان بود. روش كار: روش اين پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از نوع توصيفي- همبستگي با رويكرد مدل ساختاري بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در مدارس ابتدايي دولتي شهر تهران با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحلهاي 350 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده‌ها پرسشنامه طلاق عاطفي گاتمن، كيفيت زندگي واروشريون، سبك‌هاي مقابله‌اي لازاروس – فولكمن، هيجان خواهي زاكرمن، كاركردهاي روانشناختي خانواده ايراني كيميايي و پرسشنامه دشواري تنظيم هيجان گراتز مورد استفاده قرار گرفت. نتايج: آزمون رگرسيون نشان داد كه سواد عاطفي و كيفيت زندگي تاثير منفي بر طلاق عاطفي دارند. هيجان خواهي، تنظيم هيجان و سبك گريز اجتناب تاثير مثبت بر طلاق عاطفي دارند. سواد عاطفي با 0/37- بيشترين تاثير را بر طلاق عاطفي دارد. ضرايب تاثير غير مستقيم با واسطه گري تنظيم هيجان نشان مي‌دهد دوري گزيني و گريز-اجتناب تاثير مثبتي بر طلاق عاطفي دارد. رويارويي، حمايت اجتماعي، كيفيت زندگي و مسئوليت پذيري داراي ضرايب تاثير غيرمستقيم منفي هستند كه به معناي تاثير منفي آنها بر طلاق عاطفي با ميانجيگري تنظيم هيجان است. دو متغير گريز-اجتناب و كيفيت زندگي به هر دو شكل مستقيم وغير مستقيم بر طلاق عاطفي اثر دارند. نتيجه گيري: بين سواد عاطفي، سبك‌هاي مقابله‌اي، كيفيت زندگي و هيجان خواهي با طلاق عاطفي ارتباط وجود دارد كه تنظيم هيجان مي­تواند اين ارتباط را ميانجي­گري بكند.
چكيده لاتين :
Introduction: The purpose of this study was to present a model for predicting emotional divorce based on emotional literacy, coping styles, quality of life, and emotion-seeking through mediating emotion regulation. Methods: The purpose of this study was descriptive-correlational in terms of purpose and structural model approach. A total of 350 women were selected from the community of married women employed in public primary schools in Tehran. Data were collected using Gutman's Emotional Divorce Questionnaire, Varouchrion's Quality of Life, Lazarus-Folkman Coping Styles, Zuckerman's Emotionalism Questionnaire, Iranian-Iranian Chemical Family Functioning Questionnaire, and Graz's Emotion Regulation Difficulty Questionnaire. Results: Regression tests showed that emotional literacy and quality of life had a negative effect on emotional divorce. Emotional seeking, emotion regulation, and avoidance style have a positive impact on emotional divorce. Emotional literacy with -0.37 has the greatest impact on emotional divorce. Indirect effect coefficients mediated by emotion regulation show that avoidance and avoidance-avoidance have a positive effect on emotional divorce. Confrontation, social support, quality of life, and responsibility have indirect negative impact coefficients, which means that they have a negative impact on emotional divorce mediated by emotion regulation. The two variables of avoidance-avoidance and quality of life have both direct and indirect effects on emotional divorce. Conclusion: There is a relationship between emotional literacy, coping styles, quality of life, and emotion-seeking with emotional divorce that can mediate this relationship.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي مشهد
فايل PDF :
7687754
لينک به اين مدرک :
بازگشت