عنوان مقاله :
به سوي فرايندي دموكراتيك در برنامهريزي و طراحي شهري؛ ارزيابي وضعيت مداخلۀ شهروندان در برنامهها و پروژههاي شهري ايران
پديد آورندگان :
براتي ، ناصر دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره) - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه شهرسازي , حيدري ، فردين دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره) - دانشكده معماري و شهرسازي , ستارزاد فتحي ، ماني دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره) - دانشكدۀ معماري و شهرسازي
كليدواژه :
دموكراسي مشورتي و مشاركتي , عدالت شهري , مشاركت اجتماعي , شهرسازي دموكراتيك , حق به شهر
چكيده فارسي :
بيان مسئله: به نظر ميرسد كه امروزه به دليل نبود دموكراسي مشورتي و مشاركتي، بسياري از طرحها و برنامههاي شهريِ كشور ايران داراي ماهيتي تماميتخواهانه، تمركزگرايانه و انحصارطلبانه هستند. وجود اينگونه ناكارآمديها در مراحل ارائه و اجرا، سببِ نفي حقوق شهروندي و ترجيحات همگاني ميشود. لذا، شهروندان در قبال پيامدهاي منفيِ ناشي از اقدامات شهري احساس مسئوليت نميكنند. همينطور، بستر مناسبي هم براي تأثيرگذاري آنها بر مراحلِ مختلف فرايندهاي شهري و مطالبۀ حقوق و ارائۀ نظراتشان فراهم نشده است. بدين ترتيب، پروژههاي شهرسازيِ كشورمان محوريت و نقش خود را به عنوان عاملي براي ايجاد ثبات و پايداري و ارتقاي نقش مردم در توسعه و ادارۀ شهر از دست دادهاند. بنابراين، آنچه در اين مقاله به عنوان انگيزۀ اصلي و اساسِ بحث مطرح است، نحوۀ ارتقاي دموكراسي شهري در فرايندهاي برنامهريزي و طراحي شهري است.هدف: هدف اصلي اين مقاله، واكاويِ عللِ نبود زمينۀ مداخلۀ دموكراتيك براي شهرنشينان و شهروندان در فرايندهاي توسعه و مديريت شهري، و همچنين يافتن راهحلهايي براي برونرفت از اين معضل اجتماعي عميق و گسترده است.فرضيۀ تحقيق: تحققِ دموكراسي و مشاركت واقعيِ شهروندان در روند توسعۀ فضاهاي شهري ميتواند به تصميمگيريهاي صحيحتر و كارآمدتر و همينطور اجراي موفقيتآميزترِ برنامهها و طرحهاي شهري بيانجامد.روش تحقيق: روش تحقيق در اين مقاله از نوع تحليلِ محتوا و مقايسهاي است كه طي آن، ضمن مطالعۀ اركان نظام دموكراتيك، سعي ميشود نحوۀ مداخلۀ دموكراتيكِ شهرنشينان در فرايندهاي توسعه و مديريت شهريِ كشور ايران نيز با در نظر گرفتن اصول نظريۀ انتقادي بررسي شود؛ در واقع سعي شده تا از دلِ فرايند نقد و تحليلِ ماهيت وضع موجود و مقايسۀ آن با اركان لازم براي تحقق فرايند دموكراتيك شهري، بستري براي ارائۀ يافتهها و راهكارهاي پيشنهادي فراهم شود. همچنين، براي جمعآوريِ اطلاعات نيز از مطالعات اسنادي، مصاحبه با مردم و همينطور مشاهدات ميداني استفاده شده است.نتيجهگيري: بسياري از معضلاتِ مربوط به نظامهاي شهري كشور ايران، از عوامل غيردموكراتيكي مانند عدمِ مشاركتپذيري، نبودِ همهشمولي، نقض حقوق شهروندي و عدالت شهري، قوانين شهري فاقد مشروعيت، عدم انعطافپذيري و زوال كثرتگرايي نشئت ميگيرد. لذا با تمهيدِ معيارهايي همچون كثرت عقايد، همهشمولي، انعطافپذيري، شكلگيري جوامع مردمنهاد، آموزش و گفتمان شهروندي، تنوعپذيري و رعايت حقوق شهروندان به شهر، ميتوان اين فرايندها را دموكراتيزه و در نتيجه بستري براي بروز شكلي جامع از برنامهريزي و طراحي شهري دموكراتيك فراهم كرد؛ فرايندي كه با ايجاد فرصتهاي برابر منجر به تقويت دموكراسي شهري ميشود و به جايگاه مردم، نه به عنوان مشكل بلكه بهمثابه راه حل، ارج مينهد.