عنوان مقاله :
فضاي معماري در سيطرۀ سرمايه: واكاوي شكل گيري فضاي معماري از ديدگاه نظريۀ توليد فضاي لوفور
پديد آورندگان :
رشيدزاده ، الهام دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج - گروه معماري , طهماسبي ، ارسلان دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج - استاديار گروه معماري , حبيبي ، فؤاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج - گروه علوم اجتماعي
كليدواژه :
فضا , توليد فضا , فضاي معماري , فضاي سرمايه , لوفور
چكيده فارسي :
معماري يا هنر خلق فضا، بخشي از زندگي انسان را شكل مي دهد كه با محصوريت فضا تعريف شده و به واسطهي خلق و سازماندهي فضا، به مثابه ابزار الزامات گردش سرمايه در فضاي جهانيشده، زمينه استفاده از فضا را فراهم نموده و قادر است آن را به سلطه ي خود درآورد. از طرفي، فضا ديگر به عنوان يك ساختار عيني، منفعل و بيطرف نگريسته نمي شود، گويي ما صرفاً در درون آن جاي مي گيريم و يا آن را به صورت علمي محاسبه مي كنيم، بلكه فضا از طريق مجموعه اي پيچيده از كنش هاي اجتماعي توليد مي شود كه بر يكديگر همپوشاني دارند: كنش هاي بازنمودگر، اقتصادي، پديدارشناسي، مفهومي، عمل فضايي فردي و اعمال جمعي سياسي، چراكه امروزه در جوامع سرمايه داري معاصر، انباشت سرمايه، از طريق توليد و مصرف انگاره هاي معماري و شهرسازي صورت مي گيرد. بنابراين همچنان كه فضا براي معماران و طراحان، عنصري اصلي و بنيادين است بايد به صورت جدي نيز به عنوان يك عنصر تأثيرگذار براي درك واقعيت اجتماعي در پروسه طراحي در نظر گرفته شود. اگر چه ارتباط توليد فضا با سرمايه، بحثي اجتناب ناپذير است و مسائل بيشماري ازجمله زمان، مكان و شرايط اقتصادي جامعه در نوع استفاده از فضا و شايد سوء بهرهگيري از آن تأثيرگذار ميباشند. با اين وجود، هدف اصلي اين پژوهش، نشان دادن خطوط كلي تأثيرگذاري سرمايه در امر شكل دهي به فضا، در دنياي معاصر است، به گونهاي كه، نميتوان تأثيرات و اهميت جريان سرمايه را در قياس با گذشته كه درآن امر سياسي عاملي تعيين كننده بود، ناديده گرفت. در واقع، امروزه سرمايهداري حوزهي نفوذ خود را گسترش داده است تا تسلط خود را علاوه بر حوزهي اقتصادي، به سمت حوزههاي فرهنگي، اجتماعي و به تبع آن، معماري نيز بكشاند. بنابراين نياز است تا نقش و جايگاه معماري در اين ميان بررسي گردد. ما، براي اين منظور، براساس روش توصيفي تحليلي، به بررسي فضاي معماري در قالب نظريه ي توليد و ديالكتيك فضاي لوفور پرداخته ايم و يافته هاي حاصل را به صورت مدل هاي تحليلي و همچنين بيان راهكارهايي ارائه كرده ايم. نتايج نشان مي دهد، معمار به عنوان طراح، برنامه ريز و تصميم گيرنده، در چگونگي طراحي و توليد فضا، يعني ساختاربخشي فرم (همگني)، سازماندهي (سلسله مراتبي كردن) و تفكيك فضايي (تلاشي/ تجزيه)، نقش اساسي دارد و عدم توجه به تأثيراتي كه معماري مي تواند بر روابط اجتماعي، قدرت، روابط توليد و انباشت سرمايه، به دليل وابسته كردن فضا به پول، سرمايه، كمّي سازي و تجاري سازي فضا داشته باشد، زمينه را براي معماري و معماران (نيروي فكري) فراهم مي آورد تا در راستاي منافع سرمايه عمل كنند. اين مقاله مستخرج از رساله ي دكتري معماري نويسنده اول، تحت عنوان: «تحليل فرهنگي معماري مسكوني مناطق كردنشين با تأكيد برنقش فضا در مسكن (مورد پژوهشي: منطقه مكريان، دربازه زماني 1300-1395)» مي باشد كه، در دانشكده معماري دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج، به راهنمايي نويسنده دوم و مشاوره نويسنده سوم در دست انجام است.
عنوان نشريه :
انديشه معماري