عنوان مقاله :
فلسفه تاريخ و پايان تاريخ فوكوياما
پديد آورندگان :
سليماني، غلامعلي دانشگاه تهران - دانشكدة معارف و انديشۀ اسلامي- گروه تاريخ و تمدن و انقلاب اسلامي
كليدواژه :
ليبرال دموكراسي , پايان تاريخ , فوكوياما , فلسفه تاريخ , غايت تاريخ , محرك تاريخ , منازل تاريخ
چكيده فارسي :
پايان تاريخ به عنوان ايده دهه پاياني قرن بيستم از اتمام چندين قرن منازعه ايدئولوژيكي سخن به ميان اورد. منازعهاي كه از عصر روشنگري بين ايدئولوژيهاي مختلف بشري كه ادعاي كشف قانونمندي حاكم بر تاريخ داشتند، در گرفته بود. فلسفه نظري يا فلسفه جوهري تاريخ به عنوان يك دانش«هستيشناسانه» به دنبال فهم هستي تاريخ، سير تحول آن و كشف معاني نهفته در روندها و رويدادهاي كلي تاريخ است. فهم هستيشناسانه كمك ميكند قانونمندي حاكم بر تاريخ را در صورت وجود كشف كنيم. در فلسفه تاريخ با سه پرسش اساسي غايت تاريخ، محرك تاريخ و منازل حركت تاريخ مواجه هستيم. با وجود جنجالهاي نظري زيادي كه بعد از طرح پايان تاريخ فوكوياما مطرح شد و كماكان هم ادامه دارد، تاملي انتقادي از منظر پرسشهاي اصلي فلسفه تاريخ صورت نگرفته است. هدف اين پژوهش تاملي انتقادي بر پايان تاريخ فوكوياما از منظر فلسفه تاريخ است، به نظر ميرسد با بررسي ايده فوكوياما از زاويه پرسشهاي سهگانه فوق ميتوان بسياري از عناصر و مولفههاي نظريه فوكوياما را كه با چينش در كنار هم از جهانشمولي ليبرال دموكراسي دفاع ميكنند را مورد چالش جدي قرار داد.
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي