عنوان مقاله :
مقايسه اثربخشي درمان شناختي رفتاري، درمان هيجان مدار و درمان ذهنآگاهي نوجوان محور بر علائم نوموفوبيا و كيفيت خواب در نوجوانان دختر داراي علائم بيموبايل هراسي
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy, Emotion focused therapy and Adolescent-centered Mindfulness Therapy on Nomophobia Symptoms and Sleep Quality of Girls with Nomophobic Symptoms
پديد آورندگان :
داودي، روژين دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان (خوراسگان) - گروه روانشناسي، اصفهان، ايران , منشئي، غلامرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان (خوراسگان) - گروه روانشناسي، اصفهان، ايران , گل پرور، محسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان (خوراسگان) - گروه روانشناسي، اصفهان، ايران
كليدواژه :
شناختي رفتاري , كيفيت خواب , هيجان مدار , ذهن آگاهي , نوموفوبيا
چكيده فارسي :
نوموفوبيا يك اختلال خاص ناشي از استفاده از گوشيهاي هوشمند است كه با اثـرات نـامطلوب بهداشـتي از قبيـل اخـتلال خـواب، اخـتلال در حافظـه كوتـاه مـدت، سرگيجه و فشار خون همراه است. پژوهش حاضر باهدف مقايسه اثربخشي درمان شناختي رفتاري و درمان هيجان مدار و ذهن آگاهي نوجوان محور بر علائم نوموفوبيا و كيفيت خواب نوجوانان مبتلا به نوموفوبيا اجرا شد.
روش كار: روش پژوهش نيمهآزمايشي همراه با گروه كنترل و طرح آن از نوع پيشآزمون، پسآزمون و پيگيري بود. جامعه آماري اين پژوهش را كليه نوجوانان داراي اختلال نوموفوبيا در شهر اصفهان تشكيل ميدادند كه 60 نفر از آنان بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفي در چهار گروه درمان شناختي-رفتاري مايكل فري (1383)، درمان هيجان مدار مبتني بربسته گرينبرگ و همكاران (2008) و درمان ذهنآگاهي نوجوان محور محقق ساخته و گروه كنترل جايگزين شدند. سه گروه درماني هر يك به مدت 10 جلسه مداخلات درماني را دريافت نمودند درصورتيكه گروه كنترل در ليست انتظار قرار گرفتند. ابزار جمعآوري دادههاي پژوهش پرسشنامه نوموفوبيا آزاد منش، احدي و منشئي (1395) و كيفيت خواب پيتسبرگ بود. دادههاي جمعآوريشده بهوسيله نرمافزار SPSS و از طريق تحليل واريانس با اندازهگيري مكرر مورد تجزيهوتحليل قرار گرفت.
يافتهها: يافتههاي پژوهش نشان داد بين سه درمان شناختي رفتاري، درمان هيجان مدار و درمان ذهنآگاهي نوجوان محور در علائم نوموفوبيا و كيفيت خواب با گروه كنترل تفاوت معنادار وجود دارد (01/0 > P). در عين حال بين سه نوع درمان شناختي رفتاري، درمان هيجان مدار و درمان ذهنآگاهي نوجوان محور در تأثير بر علائم نوموفوبيا و كيفيت خواب تفاوت معناداري به دست نيامد (05/0 < P).
نتيجهگيري: با توجه به نتايج به دست آمده ميتوان بيان نمود درمانهاي شناختي رفتاري، هيجان مدار و ذهنآگاهي نوجوان محور بر علائم نوموفوبيا و اختلالات خواب مبتلايان به آن مؤثر است.
چكيده لاتين :
Nomophobia is a particular disorder caused by the use of smartphones that adverse health effects such as sleep disturbance, impaired short-term memory, dizziness and high blood pressure is associated. The aim of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy, Emotion focused therapy and Adolescent-centered Mindfulness Therapy on Nomophobia symptoms and sleep quality in adolescents with Nomophobia.
Methods: The research method was semi-experimental with control group and its design was pre-test, post-test and follow-up. The statistical population of this study was all Adolescents with nomophobic disorder in Isfahan that 60 of them were Purposive Sampling selected and replaced randomly in one of four groups of the cognitive-behavioral therapy of Michael Frey (2004), emotion focused therapy on Greenberg et al. (2008), Adolescent-centered Mindfulness Therapy group, and control group. Data collection was done using the questionnaire of Nomophobia Azad Manesh, Ahadi and Mansashi (1395) and Pittsburgh Sleep Quality. The collected data were analyzed by repeated measures of variance with SPSS software.
Results: The findings of this study showed that there is a significant difference between three cognitive-behavioral therapies, Emotion focused therapy and Adolescent-centered Mindfulness Therapy in Nomophobia symptoms and sleep quality with control group (P < 0.01). However, there was no significant difference between three cognitive-behavioral therapies, Emotion focused therapy and Adolescent-centered Mindfulness Therapy in affecting the symptoms of Nomophobia and sleep quality (P < 0.05).
Conclusions: Self-efficacy can positively and directly increase the relationship between quality of life and emotional maturity with the tendency to adopt.
عنوان نشريه :
روان پرستاري