سنجش اثر بخشي مداخله آموزشي بر پيشگيري از بيماريهاي قلبي-عروقي در بين نوجوانان پسر : كاربرد مدل اعتقاد بهداشتي

مقدمه: بيماري هاي قلبي - عروقي از علل اصلي مرگ و مير در جهان مي باشند. با توجه به تغيير شيوه زندگي، بسياري از عوامل خطر بيماريهاي قلبي - عروقي از دورانهاي كودكي و نوجواني آغاز مي شود، بنابراين اين مطالعه با هدف سنجش اثر بخشي مداخله آموزشي مبتني برمدل اعتقاد بهداشتي بر پيشگيري از بيماريهاي قلبي عروقي طراحي و اجرا گرديد. روش بررسي: اين پژوهش به صورت يك مطالعه نيمه تجربي از نوع قبل و بعد مي باشد كه بر روي 180نفراز دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهرساري در سال1393 انجام گرفت كه به صورت تخصيص تصادفي به دو گروه90 نفره مداخله و مقايسه تقسيم شدند. سپس قبل از مداخله و 6 ماه بعد ار مداخله مورد ارزيابي قرار گرفتند. ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه دو بخشي اطلاعات دموگرافيك وابزار سنجش پيشگيري از بيماري هاي قلبي عروقي بر اساس سازه هاي مدل اعتقاد بهداشتي بود. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و توسط آزمون تكرار مشاهدات، تي تست مستقل،كاي اسكوئر انجام گرفت. در اين مطالعه سطح معني داري آزمون 05/0 در نظر گرفته شد. يافته ها: نتايج حاصل از مداخله آموزشي نشان داد كه قبل از اجراي مداخله آموزشي اختلاف آماري معني داري بين دو گروه مداخله و مقايسه از نظرسازه هاي مدل اعتقاد بهداشتي وجود نداشت(0/005 p). در گروه مداخله اختلاف ميانگين نمرات آگاهي درك شده (0/001 p)، حساسيت درك شده (0/001 p)، شدت درك شده (0/001 p)، منافع (0/001 p)، و موانع درك شده (0/002=p)، خودكار آمدي (0/001 p) قبل و 6 بعد از مداخله از نظر آماري معني دار بود به گونه اي كه بعد از اجراي مداخله ميانگين نمرات سازه هاي مدل اعتقاد بهداشتي افزايش يافته بود. نتيجه گيري: به نظر مي رسد اين مدل مي تواند موانع ادراكي را تا حدودي از بين ببرد، بعلاوه حساسيت ، شدت و منافع موضوع را پر رنگ نمايد و نهايتا خودكارآمدي دانش آموزان را درزمينه پيشگيري از بيماري قلبي عروقي ارتقاء دهد.