شماره ركورد :
1162206
عنوان مقاله :
احساس گناه: بيماري يا شفا
پديد آورندگان :
كاشانكي ، حامد دانشگاه تهران
از صفحه :
159
تا صفحه :
176
كليدواژه :
گناه , آسيب‌شناسي رواني , عشق , شفا
چكيده فارسي :
اخلاق، گناه، بيماري و جرم، مفاهيم راهگشاي ديالوگ دنياي قديم و جديد هستند. بر اساس ديدگاه دوانلو (2001) احساس گناه سنگين ترين احساس بشري و عامل بيماري هاي رواني است. از طرفي تجربه احساس گناه منجر به شفا و پويايي زندگي آدمي مي شود. بنابراين موردبحث برانگيز اين است كه مرز بين سلامت و بيماري چيست؟ چرا و چگونه سنگين ترين احساس بشري كه عامل رنج هايش است منجر به شفا هم مي شود.. زمانيكه كودك در دلبستگي به والدين طرد يا بيش ازحد حمايت شود، عشق ورزي او با احساسات متعارضي مانند نفرت، عشق و گناه به عنوان تركيب اين دو، همراه مي شود. ازآنجاكه كودك همواره تلاش مي كند كه از رابطه دلبستگي خود با والدينش محافظت كند، به منظور حفاظت از آنها، اغلب خشم خود را به سمت خويش بر مي گرداند واين نقطه آغاز شروع بيماري رواني و بيماري هاي رواني تني است. طي اين فرآيند در زندگي آدمي گريزناپذير است. پژوهش حاضر با تحليل و بررسي مطالعات اخير با محوريت گناه نشان مي دهد بيماري رواني امري گريزناپذير، خودخواسته و منعطف است، تا زماني كه نياز يه شناخت مسدود باشد ممكن است فرد به حيات رواني خود ادامه دهد ولي بهبودي، شكوفايي و سرزندگي درگرو آگاهي به كاستي ها و لمس احساس گناه است كه حاصل مي شود.
عنوان نشريه :
رويش روان شناسي
عنوان نشريه :
رويش روان شناسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت