كليدواژه :
عرفان حافظ , تحليل گفتمان , هژموني , تصوف , شريعت , قدرت , ايدئولوژي. ,
چكيده فارسي :
هدف مقاله حاضر، آن است كه با استفاده از نظرية تحليل گفتمان انتقادي نورمن فركلاف، قدرت، ايدئولوژي و هژموني را در شعر حافظ، در سه سطح توصيف، تفسير و تبيين مورد بررسي قرار دهد. اين مقاله بر آن است كه شعر حافظ، به مثابة گفتماني عرفاني است كه سعي دارد، گفتمانهاي مسلط را خنثي كند. عرفان حافظ با به كارگيري ترفندهاي زباني و بلاغي و معنايي به جدال با نهادهاي هژمونيك ميپردازد و گفتمان ديگري را در بطن فرهنگ نهادينه ميكند. به واقع، شعر حافظ با ترسيم اين جدال، به خلق توانش فرهنگي جديدي دست زده است. در پايان اين مقاله به اين نتيجه ميرسد كه حافظ به مدد چارچوب خاص عرفاني خويش، نهادهاي هژمونيك تصوف وشريعت را به چالش ميكشد و درست برخلاف هژموني حركت ميكند. از اين روي، ميتوان گفت نظام عرفاني حافظ، بر اساس نوعي واكنش سياسي و اجتماعي و اخلاقي شكل گرفته است. اين مقاله به روش تحليلي و توصيفي به انجام رسيده است.