عنوان مقاله :
يك آدم چقدر زمين مي خواهد
پديد آورندگان :
نيكخواه آزاد،وحيد محقق و مترجم
كليدواژه :
معلم , رشد , لئو تولستوي , داستان
چكيده فارسي :
سالها قبل، بيشتر مردم كشور روسيه خيلي فقير بودند، عده زيادي از آنها با بيچارگي زندگي ميكردند. گروهي از اين آدمهاي فقير دهقان بودند. از صبح تا شب در مزرعه كار ميكردند و جان ميكندند، ولي هيچگاه پول زيادي به دست نميآوردند. آنها از مزرعهشان محصول برميداشتند، ولي نميتوانستند مقدار چنداني از آن را به شهر ببرند و بفروشند. بيشتر خوراك محصول آنها به مصرف خوراك افراد خانواده و حيواناتشان ميرسيد.
پاهوم يكي از اين كشاورزان بود كه روي زمين خودش كار ميكرد و زحمت ميكشيد. خاك مزرعه او خوب بود و سنگ و كلوخ زيادي نداشت. هر سال با شروع فصل باران سرتاسر مزرعه او سبز ميشد. با اين حال، وضع پاهوم هم مثل دهقانهاي ديگر بود. تمام شير گاوهاي او به مصرف خوراك خانوادهاش ميرسيد. گاوها و گوسفندهايش هم تقريباً تمام محصول ذرت مزرعهاش را ميخوردند. مزرعه پاهوم كوچك بود. او ميدانست، اگر زمين بيشتري باشد، وضع زندگياش بهتر ميشود.