عنوان مقاله :
نظريه ادبي قدامهبن جعفر
پديد آورندگان :
غلامي ، مجاهد دانشگاه خليج فارس
كليدواژه :
قدامهبن جعفر , نظريۀ ادبي , نقدالشعر. نقد بلاغي , نقد كلاسيسيستي.
چكيده فارسي :
از اوايل قرن بيستم بود كه در اروپا و امريكا و پي آيۀ آن با چند دهه تأخير ناگزير در ايران، تلقي نويني از نقد ادبي بهدست داده شد كه پيروي از يك نظريۀ بينارشته اي و مشاركت با نويسنده در تأليف معنا را ناگزير مي نمود. نبودِ چنين تعريفي از نقد در گذشتۀ ادبي اسلام و ايران را نبايد به وجود نداشتنِ نقد ادبي در آن ايام تعبير كرد و بر نمادها و نمودهاي آن در رسايل تاريخي و بلاغي، تذكره ها و دواوين شعرا، با تعريفي كه در ادوار پيشين از نقد ادبي وجود داشته، چشم بست. اين نقدها بدون پشتوانۀ نظري نيز نبوده؛ چراكه نقد ادبي عملي است نظريه اي و ايده ها و آراي منقِد دربارۀ جهان، سامانۀ نظري اي را بهوجود مي آورد كه نقدهاي وي مطابق با آن عمل مي نمايد. در جستار پيشِرو، به بويۀ نظريۀ ادبي شناسي تاريخي در گذشتۀ ادبي اسلام و ايران، كتاب نقدالشعر نوشتۀ قدامهبن جعفر (260ـ337ق) بررسي شده است. نخست از همه، شايسته تر آن ديده شد كه بهجاي نقد كلاسيسيستي يا فرماليستي، رويكر نقادانۀ قدامه و نظريۀ ادبي وي كه منطقۀ عملش بلاغت و مسائل مرتبط به عيوب شعري است، نقد و نظريۀ ادبي بلاغي ناميده شود. معايير تشخيص معايب و محاسن شعري، متن مدار بودن و تك معنا دانستنِ متن نيز مسائلي اند كه استخوان بندي نظريۀ ادبي قدامهبن جعفر را ميسازند. برخي از اين موضوعات را با آرا و انديشه هاي پژوهشگران و منقِدان بازبسته به دبستان انگلوامريكايي نقد ادبي مي توان سنجيد.