عنوان مقاله :
تحليل فرايند انتقال معنا در ترجمه با رويكرد نشانهمعناشناسي گفتماني (مطالعه موردي: اثر پيامبر ترجمه حسين الهي قمشهاي)
عنوان به زبان ديگر :
Examining the Process of Transferring Meaning in Translation Using the Discourse Semiotic Approach: A Case Study of Elahi Qomshei’s Translation of The Prophet
پديد آورندگان :
توكلي, ليلا دانشگاه آزاد اسلامي واحد جنوب تهران - گروه زبانشناسي همگاني , ربيع, علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد جنوب تهران - گروه مترجمي زبان انگليسي , شعيري, حميدرضا دانشگاه تربيت مدرس _ گروه زبان فرانسه , كريمي فيروزجاني, علي دانشگاه پيام نور تهران - گروه زبانشناسي همگاني
كليدواژه :
جبران خليل جبران , نشانهمعناشناسي گفتماني , تحليل فرايند انتقال معنا در ترجمه , همگرا و واگرا , اثر پيامبر ترجمه حسين الهي قمشهاي
چكيده فارسي :
هر مترجم در محور جانشيني واژگان و نيز در محور همنشيني ساختار دستوري، با در نظر گرفتن نيت متن مبدا و ملاحظات فرهنگي زبان مقصد دست به گزينش مي زند. با التفات به اينكه مترجم، به عنوان گفته ياب پيام مولف در زبان مبدا و نيز گفته پرداز همان پيام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضايي بيناگفتماني قرار مي گيرد، رويكرد نشانه معناشناختي گفتماني براي تحليل فرايند انتقال معنا، اختيار شده است. با در نظر گرفتن تعريف نشانه شناختي «ترجمه» به مثابه رابطه بينافرهنگي و بينامتني، هدف پژوهش حاضر اين است كه با روش تحليلي توصيفي نشان دهد در ترجمه پيامبر اثر جبران خليل جبران و برگردان الهي قمشه اي، عناصر فرهنگي زبان مبدا و زبان مقصد تحت كنترل شرايط گفتماني براساس دو نظام معنايي هم گرا و واگرا نقش آفريني مي نمايند. از آنجا كه كاركرد نظام معنايي هم گرا، حفظ ريختار فرهنگي متن مبدا است و كاركرد نظام معنايي واگرا ايجاد ناهم ريختي بينافرهنگي، مسيله پژوهش اين است كه در ترجمه پيامبر چگونه از تعامل مثبت يا منفي دو نظام معنايي هم گرا و واگرا، عناصر فرهنگي مي توانند در چارچوب نظام ارزشي گفتماني تمهيد انتقال معنا را فراهم نمايند؟ فصل تمايز اين پژوهش با پژوهش هاي متناظر ديگري كه در خصوص پيامبر صورت پذيرفته، در توجه نشانه معناشناختي به عناصر بينافرهنگي است. از يك سو التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرايند كيفي ترجمه و از سويي ديگر، نياز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت هاي فرهنگي، براي بهبود عملي ترجمه هايشان ضرورت اين پژوهش را توجيه مي نمايند.
چكيده لاتين :
Each translator directs his/her translation choices based on vocabulary substitution and coherence of grammatical structures and by taking into account what intentions the source text holds and the importance of the target culture. Given the fact that the translator is under the influence of an interpolation space between source and target languages, the semantic approach was employed to analyze the process of meaning transfer. Given the semiotic definition of translation, which is understood as an intercultural and intertextual relationship, the purpose of the present study is to show that in the translation of The Prophet, the work by Gibran Khalil Gibran’s work, which was translated by Hossein Elahi Qomshei, the culture of both source and target languages play a role, following two converging and diverging semantic systems. The function of the converging semantic system is to preserve the cultural morph of the source text, and the function of the divergent semantic system is to create intercultural anomalies. The question is, however, how cultural elements could facilitate the transfer of meaning within the framework of a discursive value in the abovementioned translation. The novelty of this study lies on the fact that it studied the cross-cultural elements in this translation from the perspective of the semantic sign.
عنوان نشريه :
مطالعات زبان و ترجمه