كليدواژه :
مولوي , بيل ويولا , كهن الگو , آستانگي , ويدئوآرت , عرفان , اسطوره
چكيده فارسي :
آستانگي مفهومي است كه ويكتور ترنر در حوزه انسانشناسي مطرح كرده است. به باور وي اسطورهها پديدههاي آستانهاي هستند و بهطور معمول در زمانها و مكانهاي مابيني قرار ميگيرند. بيل ويولا، هنرمند ويدئويي است كه در آثار خويش با بياني نمادين به بازنمايي دوگانههاي بنيادين پرداخته است. سؤالاتي كه اين پژوهش سعي در جواب دادن بدانها دارد بدين شرح است كه: رابطه ميان كهنالگو و آستانگي در چيست؟ نسبت ميان آثار ويولا و عرفان اسلامي و مفهوم آستانگي چگونه قابل تبيين است؟ در تحقيق پيش رو سعي بر آن شده است كه ابتدا به تبيين نظريه آستانگي و ارتباط آن با كهن الگو پرداخته شود، سپس به تحليل و تطبيق پنج ويدئوآرت از ويولا بر مبناي نقد اسطورهاي و تأكيد بر نظريه آستانگي اهتمام ورزيده شود. مقاله به روش توصيفي، تحليلي صورت گرفته و شيوه جمعآوري اطلاعات كتابخانهاي است. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه بيل ويولا با آشنايي به عرفان اسلامي و مسيحي و متأثر از خاطرات كودكي خويش به خلق آثاري ويدئويي پرداخته است كه ميتوان آنها را همراستا با مفهوم آستانگي و كهنالگوها برشمرد ويدئوهايي كه داراي وضعيت تعليق روانشاختي و بينابيني هستند و مخاطب را در جهت نيل به اين امر سوق ميدهند.