تقاطع جنسيت و خانواده : فهم مردانه از ادزواج و جدايي

بررسي وضعيت پرشتاب و فزاينده ازهم‌گسست زندگي‌هاي خانوادگي در ميان زنان و مردان، بر حسب جنسيت متفاوت‌شان، با تعابير مختلفي همراه است.اين فهم در مردان بيانگر تجربه نوعي از دست دادن است. اين تجربه نتيجه تقاطع ساختار جنسيت و نهاد خانواده و تاثير آن بر موقعيت متحول شده مردان است. بخشي از اين تحول مربوط به مردان و بخشي ديگر مربوط به تحولات هويتي و نقشي زنان است كه بر جايگاه ديرپاي مردان در خانواده موثر واقع شده است. اين مطالعه با هدف كشف فرايند شكل‌گيري فهم مردانه از جدايي با مشاركت 23 نفر از مردان ‌تهراني با سابقه حداقل يكبار ازدواج و جدايي و با استفاده از روش داده‌بنياد(رويكرد سيستماتيك) صورت گرفته است. مردان با تجربه جدايي مشاركت‌كنندگان مطلعي براي اين مطالعه هستند كه واجد سه تجربه هستند: تصورات پيش از ازدواج، تجربه زيسته از زندگي خانوادگي و تجربه جدايي. بررسي اين معناي اين تجربيات كه ريشه در تعارض ميان تصورات و تجربه زيسته از ازدواج است، بيانگر فرايندي از شكل‌گيري معناي ازدواج و زندگي خانوادگي و جدايي است كه بر گسست رشته‌هاي انحصار از جانب مردان تاكيد دارد. گره‌خوردن هويت‌ مردانه به عرصه‌هاي حضور تك‌جنسي/ جنسيتي( عرصه عمومي و خصوصي) و سست شدن اين انحصار در پي ورود زنان و دوجنسيتي شدن آنها، مولد تعارض شناختي وشكل‌گيري بحران‌ هويتي در مردان و زمينه‌ساز جدايي آنان شده است.