عنوان مقاله :
تحليل روانكاوي شخصيت و باورها در رمان النهايات عبدالرحمن منيف
پديد آورندگان :
عموري ، نعيم دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه زبان و ادبيات عربي , احمديان ، زهرا دانشگاه شهيد چمران اهواز , يداللهي فارساني ، عباس دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه زبان و ادبيات عربي , زرگر ، يد اله دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه روانشناسي
كليدواژه :
ادبيات معاصر , عبدالرحمن منيف , روانكاوي شخصيت , انسانگرايي , رمان النهايات
چكيده فارسي :
بيش از يك سده است كه تحليل روانشناسي به عنوان يكي از دانش هاي نوين مورد توجه قرار گرفته است. فرويد بنيانگذار مكتب روانكاوي، پايه هاي اين علم را بنا نهاد و شاگردانش اين دانش را به رشد و بالندگي رساندند. با توجه به ظرفيت والاي ادبيات، پيوند اين دانش با روانشناسي شايان توجه است. رمان هاي عبدالرحمن منيف از آثار ارزشمند و برجسته ادبيات عرب هستند كه مي توان آن ها را با استفاده از شيوه هاي تحليلي و نقادانه نوين مورد بررسي قرار داد و بدين ترتيب جوانب پنهان آنها را آشكار، شرح و تفسير كرد. بدين منظور در پژوهش حاضر با انتخاب رمان النهايات عبدالرحمن منيف تلاش شده با توجه به نقش شخصيت ها و باورها، به روانكاوي فردي و جمعي و مفاهيم برجسته رواني موجود در آن ها پرداخته شود. رمان النهايات از رمانهاي شناخته شده و اثرگذار در كشورهاي عربي بوده كه وي در تأليف آن به نقد اوضاع جامعه اش پرداخته است. در اين پژوهش، شخصيت ها با توجه به جنبه هاي رواني و آسيب هايي چون ترس، اضطراب، مرگانديشي، ماتم، ماليخوليا و جنون و ديوانگي تحليل شده اند. همچنين باورها و كنش هاي عاميانه مانند مادر زمين، توتم، تابو، نوستالژي و مكانيزم هاي دفاعي مورد واكاوي قرار گرفته اند. امّا جنبه هاي رواني شخصيت هايي چون عساف و مردم طيبه و انسانگرايي آن ها، برجستگي بيشتري داشته اند. شخصيت عساف فضاي ناگوار اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي روستاي طيبه را به نمايش ميگذارد. در واقع او مشكلاتي را كه مردم اين جامعه با آن درگير هستند به خواننده منتقل ميكند و بازتاب اين شرايط نامساعد را ميدهد. اين پژوهش به شيوه توصيفي-تحليلي به بررسي حوادث داستان پرداخته است. نتايج حاصل از بررسي رمان النهايات مُنيف از منظر رواني نشان مي دهد كه كشمكش دروني و نبرد دائمي ميان مرگ و زندگي از جمله مهم ترين مواردي هستند كه منيف به آنها پرداخته است. او در رمان خود سعي ميكند بينظمي، آشفتگي جامعه و فقر و بدبختي مردم را به نمايش درآورد و مرگ عساف را عامل تغيير وضع موجود شمرد.