عنوان مقاله :
نقش استعارۀ مفهومي در توليد گفتمان انتقادي صمد بهرنگي
پديد آورندگان :
غني زاده ، ابوالفضل دانشگاه پيام نور مركز تبريز
كليدواژه :
صمد بهرنگي , داستان , پسرك لبوفروش , استعارۀ اقناعي , گفتمان انتقادي ,
چكيده فارسي :
به نگاشت قلمروهاي متناظر (مبدأ و مقصد) در نظام مفهومي و توسعۀ معنايي استعاره گفته ميشود. هاولند و همكاران(1953) و همچنين وود و ايلگي(1981) در حوزۀ توسعۀ معنا و توليد گفتمان معتقدند كه استعاره گر با استفاده از اعتبار اوّليه، ثانويه و نهايي، همچنين قدرت متقاعدسازي از طريق ارتقاي اطمينان دانشي در نظام شناختي استعاره گير با استفاده از دامنۀ منبع و بهكارگيري كانال ارتباطي مؤثر همچنين رعايت شاخصهاي بافتي و استعانت از راهبردهاي كمكي بلاغت به توسعه و افزايش ضريب معنايي (مفهومسازي و توليد گفتمان) متن كمك ميكند. در پژوهش حاضر استعارۀ مفهومي قصۀ «پسرك لبوفروش» صمد بهرنگي و نقش آن در توليد گفتمان انتقادي (تئوري نورمن فركلاف) مورد بررسي قرار ميگيرد؛ در اين راستا پس از طرح مقدمه و اشاره اجمالي به مفاهيم پژوهش و تبيين نقش اقناعي استعاره در توليد گفتمان انتقادي قصه، نتيجهگيري ميشود كه قلمرو منبع (حسي) استعارههاي صمد بهرنگي در قصه «پسرك لبوفروش» گزارۀ ظلم و قلمرو مقصد آن نابرابري اجتماعي و فاصلۀ فاحش طبقاتي است كه از نظام سياسي سوسيال دموكرات نشأت گرفته است. نويسنده با توليد اين نگاشتها در افكار عمومي به مطالبۀ توسعه عدالت اجتماعي از طريق تغيير نظام حاكم جامعه كمك ميكند.