شماره ركورد :
1224802
عنوان مقاله :
جستاري در گريزگويي و گونه‌هاي آن در روايت‌هاي داستاني بخش پهلواني شاهنامه
عنوان به زبان ديگر :
A Study on Digression and its Kinds in the Heroic Sections of Shahname of Ferdowsi
پديد آورندگان :
عزيزي فر، اميرعباس دانشگاه رازي كرمانشاه، ايران - دانشكدة ادبيّات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيّات فارسي , پولادي، سميه دانشگاه رازي كرمانشاه، ايران - دانشكدة ادبيّات و علوم انساني
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
57
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
76
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
گريزگويي , شاهنامه , ابوالقاسم فردوسي , بخش پهلواني
چكيده فارسي :
گريزگويي يا انحراف گفتاري خارج از موضوع اصلي است كه نويسنده/ شاعر بنا به اغراضي آن را در خلال روايت و داستان بيان مي‌كند. در پژوهش حاضر كه به روش توصيفي – تحليلي - اسنادي و مطالعۀ كتابخانه ­اي به انجام رسيده است، در پي آنيم كه ضمن بيان تعريفي از گريزگويي، گونه­ هاي آن را در بخش پهلواني شاهنامۀ فردوسي بررسي و تحليل كنيم. پرسش محوري پژوهش اين است كه اساساً گريزگويي چگونه بياني است، فردوسي در كجاي روايت خود بدان­ ها پرداخته است و شاعر چه هدف يا اهدافي را در گريزگويي پي مي­گيرد. پس از بررسي دريافتيم كه فردوسي هم از لحاظ محتوايي و هم از جنبة ساختاري در سه بخش آغازين، ميانه و پاياني حماسه‌اش به گريزگويي پرداخته است، در گونۀ آغازين، چهار مطلب گزارش شده است: در ناگزيري مرگ، ترك آز، نكوهش فرزند ناخلف و توصيفِ صِرف كه نمونۀ اخير گونه­اي مدخل روايت و براعت استهلال است. در بخش مياني شاعر وقفه­اي ايجاد كرده است تا مطلبي اخلاقي و اندرزگون بيان كند. در اين بخش پنج مطلب گزارش شده است: رضا به تقدير، تلوّن روزگار، مشعبدي روزگار، ستايش خرد و مصونيت بي­گناهان. در بخش پاياني نيز ضمن اشاره به مقوله­ هاي بخش مياني، موارد پيش­ گفته را بيشتر حسّي و عيني كرده و بيشتر به عبرت­ گيري توجّه كرده است. مطالب اين بخش در پنج دسته قرار دارد: تلوّن روزگار، توبيخ روزگار، ستمگري چرخ، ناگريزي مرگ و ترك آز. بيشترين گريزگويه مربوط است به احوال چرخ و روزگار و در اين ميان، تلوّن و بي­ثباتي چرخ بيشترين بسامد را داشته است. پيداست كه گريزگويي­هاي مربوط به چرخ، تقدير، فلك، زمان، نكوهش چرخ و مرگ بازتاب باورهاي زرواني است. در گريزگويۀ مربوط به آز، نگاه فردوسي نگاهي اساطيري است و با جاندارانگاري و تجسيم اين ديو، بيش از بيش انسان را از آن برحذر داشته است. نسخۀ عاجل فردوسي براي درمان آز، خردمندي است.
چكيده لاتين :
Evasion or deviation, which is called in English literature by Digression and Excursus, is a speech outside of the main subject, which the author/ poet speak for his aims during the narration. In this research, which is done through descriptive-analytical-documentary and library studies, we are going to define the digression in the heroic section of Ferdowsi's Shahnameh. The central question of the research is how basically digression is a statement, what kinds of it has been reported in Shahnameh, and what the poet pursues, what goal or goals he is trying to find out. After examination we found that Ferdowsi in the first, middle, and ending episodes of his work presented the kinds of digression. In the first part, the poet through some devices such as Prologue tried to deliver his idea. In the middle section, he has deliberately a pause to deliver a moral point, and in the final section he often refers to by wording, blame the world state, blame of avarice, condemnation, worship of wisdom, and inevitability of death. The most digression is related to the wheel of time, and among them, the instability of the wheel has the highest frequency and this matter is due to the reflection of Zorwanism's beliefs. In digression which related to avarice, the point of view of poet concerned with demon of avarice and the poet through animism he tries to beware of human kind. The only way to cure this disease and this devil- in the poet’s view is wisdom.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
پژوهشنامه ادبيات داستاني
فايل PDF :
8428278
لينک به اين مدرک :
بازگشت