عنوان مقاله :
داستان بهمثابه متني انتقادي در عهد ناصري مطالعه موردي: داستان «يوسف شاه يا ستارگان فريبخورده» اثر آخوندزاده
پديد آورندگان :
بياتلو ، حسين بنياد دايره المعارف اسلامي - گروه تاريخ اجتماعي
كليدواژه :
آخوندزاده , ستارگان فريبخورده , عهد ناصري , قاجاريه , متون انتقادي , نقد , كريتيكا
چكيده فارسي :
يكي از وجوه بارز دوره قاجاريه (1193 – 1344ﻫ) شكل گيري متوني است كه از آنها با عنوان متون انتقادي ياد مي شود. انواع متنوع اين گونه از آثار كه تحت تأثيرتحولات سياسي و اجتماعي اين دوره شكل گرفت و باليد، حاوي ديدگاه هاي اصلاح گرانه اي اند كه مؤلفانشان براي بهبود اوضاع سياسي و اجتماعي ارائه كرده اند. اين گونه از آثار در قالب هايي مانند سياست نامه ها، رسائل مشروطه، آثار روشنفكران و علما، مكتوبات خيالي و نمايشنامه ها قابل تفكيك و دسته بندي است. دسته اخير يعني نمايشنامه ها به عنوان ژانري نوين كه در آنها در قالبي نمايشي به انتقادات بعضا تندي از اوضاع نابسامان دوره ناصري و قاجاريه مي شد، شايسته بررسي و پژوهش است. از جمله كساني كه به عنوان پيش گام در نگارش چنين آثاري شناخته مي شوند، ميرزا فتحعلي آخوندزاده است كه در تمثيلات انتقادات متنوعي را بر دوره ناصري وارد ساخته است. داستان يوسف شاه يا ستارگان فريب خورده يكي از داستان هاي مهم آخوندزاده است كه جنبه انتقادي فراواني دارد و مي توان از خلال آن جنبه هاي اصلاح گرايانه انديشه او را دريافت. در نوشتار حاضر، نگارنده سعي دارد تا اين داستان را به مثابه متني انتقادي بررسي كند. يافته هاي تحقيق حاكي از آن است كه اين داستان را مي توان به نوعي عصاره نقد و انتقاد سياسي و اجتماعي آخوندزاده از اوضاع نابسامان عصر ناصري قلمداد كرد كه در ديگر آثار او نيز قابل مشاهده است.
عنوان نشريه :
تاريخ و تمدن اسلامي
عنوان نشريه :
تاريخ و تمدن اسلامي