تأثير قواعد سرمايه خلاف چرخه بر ثبات بانكي و پويايي‌هاي اقتصاد كلان در ايران

The Effects of Countercyclical Capital Rules on Banking Stability and Macroeconomic Dynamics in Iran

شاخص‌هاي استحكام مالي در بخش بانكي ايران بيانگر مشكلات جدي در اين بخش است. پرسش اين است كه آيا الزامات سرمايه مي‌تواند به استحكام‌بخش بانكي كمك كند؟ مطالعات انجام شده در ايران تأثير الزامات سرمايه خلاف چرخه را بر نسبت سرمايه به تسهيلات به‌عنوان يك شاخص مهم استحكام بانكي بررسي نكرده‌اند. همچنين، تا كنون در ايران در زمينه انتخاب شاخص مناسب براي اعمال قاعده سرمايه خلاف چرخه مطالعه‌اي صورت نگرفته است. به‌علاوه، تحقيقات فاقد بررسي واكنش پوياي مصرف و سرمايه‌گذاري نسبت به اجراي اين سياست در ايران است. در راستاي پر كردن اين خلأها، يك الگوي تعادل عمومي پوياي تصادفي كينزي جديد در سه حالت استفاده از (1) الزامات سرمايه ثابت، (2) قاعده سرمايه خلاف چرخه با به‌كارگيري شاخص نسبت تسهيلات به توليد و (3) قاعده سرمايه خلاف چرخه با استفاده از شاخص رشد اقتصادي طراحي و با روش بيزي برآورد مي‌شود. نتايج نشان مي‌دهد كه با بروز تكانه منفي عرضه استفاده از قاعده سرمايه خلاف چرخه از طريق تأثير بر نسبت سرمايه به تسهيلات، موجب كاهش بي‌ثباتي بانكي در ايران مي‌شود. همچنين ملاحظه مي‌شود كه به‌كارگيري شاخص رشد اقتصادي در مقايسه با استفاده از نسبت تسهيلات به توليد، ثبات بانكي را افزايش مي‌دهد. به‌علاوه ابزار سرمايه خلاف چرخه از طريق كاهش نوسان در توليد، تورم، مصرف و سرمايه‌گذاري به ثبات اقتصاد كلان كمك مي‌كند. اين يافته‌ها مي‌تواند هنگام اعمال سياست‌هاي كلان احتياطي موردتوجه سياستگزاران اقتصادي قرار گيرد. كليدواژه‌ها

The financial soundness indicators reveal the significant signs of distress in the Iranian banking sector. An important question is whether the implementation of the countercyclical capital requirement rules in the form of the Basel III type-rules increases the stability of the banking sector in Iran. The literature on macroprudential policy in Iran lacks a model to study the effects of the countercyclical capital requirements rules on the ratio of capital to loans as an important indicator of the soundness of the banking sector in the presence of an adverse supply shock. Moreover, no study has investigated the impact of this macroprudential policy tool on the dynamics of consumption and investment in Iran. To fill these gaps, we develop and estimate a New Keynesian dynamic stochastic general equilibrium (DSGE) model. The model is estimated by the Bayesian method for three different capital requirements rules, namely (1) the constant capital requirements, (2) the countercyclical capital requirements rule that reacts to the ratio of loans to output, and (3) the countercyclical capital requirements rule that responds to economic growth. The results show that when a negative supply shock hits the economy, the implementation of the countercyclical capital requirements rule reduces the instability of the banking sector in Iran. Moreover, we find that the model with the countercyclical capital requirements rules results in more stable output, inflation, consumption, and investment. Furthermore, our results suggest that the countercyclical capital rule that reacts to economic growth enhances banking stability in Iran. These findings might have important policy implications for policymakers when implementing macroprudential policies in Iran.