عنوان مقاله :
نظريۀ «مثلث عشق» اشتنبرگ و انطباق آن با دو منظومۀ خسرو و شيرين نظامي و ويس و رامين اسعد گرگاني
پديد آورندگان :
حسينآبادي ، سارا دانشگاه شيراز - گروه زبان و ادبيات فارسي , واردي ، زرينتاج دانشگاه شيراز - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
تئوري اشتنبرگ , تعهد , صميميت , هوس , ويس و رامين , خسرو و شيرين.
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: عشق نمونهاي از مرز مشترك در سرشت بشر است و نويسندگان سهم بسياري در پروراندن اين موضوع و جلوۀ اين ساحت انساني در آفرينش آثار ادبي در پهنۀ جهان ادب داشتهاند. داستانهاي عاشقانه يكي از انواع ادبي است كه در ادبيات فارسي و جهان توجه مخاطبان پرشماري را به خود معطوف كرده است. عشق در عالم روانشناسي هم داراي مكاتب و نظريههاي گوناگوني است. در اين مقاله به توضيح يكي از اين تئوريها كه توسط رابرت اشتنبرگ1 روانشناس معروف آمريكايي در سال 1987 ارائه شده است، پرداخته و سعي شده با منظومههاي عاشقانۀ «خسرو و شيرين» نظامي و «ويس و رامين» اسعد گرگاني درخصوص روابط عاشقانه تطبيق داده شود. روش مطالعه: اين پژوهش با روش توصيفي-تحليلي انجام گرفته است. يافتهها: اين بررسي نشان ميدهد نظامي در «خسرو و شيرين» و اسعد گرگاني در «ويس و رامين» در زمينۀ روانشناسي روابط عاشقانه، آگاهانه منظومههاي خود را بنگارش درآوردهاند.نتيجهگيري: از هفت حالت ممكن در روابط عاشقانه از ديدگاه اشتنبرگ، چهار حالت آن با ويس و رامين اسعد گرگاني انطباق كامل داشت و در سه مورد اختلاف ديده ميشد، يعني در عشق دوستانه (فقط صميميت)، عشق توخالي (فقط تعهد)، و عشق مشفقانه (تعهد + صميميت) انطباقي وجود نداشت كه اسعد گرگاني در منظومۀ خود معتقد است رابطۀ عاشقانه بدون هوس يا فقط تعهد و يا فقط صميميت تداوم ندارد. در خسرو و شيرين نظامي از هفت حالت ممكن در روابط عاشقانه از ديدگاه اشتنبرگ، پنج حالت با نظريه انطباق كامل داشت و در دو مورد اختلاف ديده ميشد؛ يعني در عشق دوستانه (فقط صميميت) و عشق مشفقانه (تعهد + صميميت) انطباقي وجود نداشت كه نشان ميدهد نظامي در خسرو و شيرين، روابط عاشقانه را كه فقط در آن صميميت و يا تعهد همراه با صميميت است، قبول ندارد.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي