مناسبات سياسي-اقتصادي چين و آمريكا در بازي بزرگ قرن

با پايان نظام دوقطبي، آمريكا مدعي جايگاه قدرتمندترين دولت در نظام بين الملل گرديد، ليكن نظم جهاني اينگونه پيش رفت كه ساير قدرت ها با برنامه ريزي هاي بلندمدت و استراتژيك تلاش نمودند كه اين كشور را به چالش بكشند. چين يكي از اين قدرت هاي بزرگ است كه با توجه داشتن پتانسيل لازم براي تبديل شدن به يك هژمون و تصاحب جايگاه فعلي آمريكا، در مقام بازيگري زيرك، نگراني هاي زيادي را براي استراتژيست ها و مقامات آمريكايي رقم زده است. بسياري روابط آمريكا و چين را مهمترين روابط دوجانبه از منظر تأثيرات و پيامدهاي آن بر سياست و نظام بين الملل دانسته و رفتارهاي متغير آنها را به صورت كاملا حساب شده و عقلايي در چارچوب بازي و تاكتيك هاي سياسي تلقي نمودند. هدف ما از اين پژوهش بررسي رفتارهاي متغير آمريكا و چين در روابط اين دو كشور است، لذا مقاله حاضر در پي پاسخ به اين سؤال اصلي است كه بازي هاي سياسي و اقتصادي ايالات متحده آمريكا و چين ثمره چيست و چگونه منجر به همگرايي يا واگرايي ميان آنها گرديده است؟، در همين چارچوب فرضيه پژوهش اين است كه رقابت هاي في مابين چين و آمريكا در حوزه هاي اقتصادي و سياسي، ثمره انتخاب بهترين تصميمات اين دو كشور در عرصه روابط بين الملل بوده كه هريك از بازيگران در هر مرحله از اين بازي، با بازي خاص خود به انتخاب اولويت پرداختند و اين انتخاب ها منجر به همگرايي يا واگرايي در روابط آنها گرديده است.