پارادوكس وفور منابع طبيعي و تخريبات محيط زيستي: مطالعه تجربي در كشورهاي با وفور انرژيهاي تجديدناپذير بالا

در اين تحقيق، به بررسي همزمان فرضيه نفرين منابع طبيعي و فرضيه منحني محيط زيست كوزنتس دركشورهاي با وفور انرژيهاي تجديدناپذيربالا طي دوره زماني 2005-2018 با روش سيستم معادلات همزمان غير خطي پرداختيم. نتايج، حاكي از عدم رد فرضيه نفرين منابع و رد فرضيه منحني U معكوس محيط زيست كوزنتس، يعني تحقق پارادوكس وفور منابع طبيعي و تخريبات محيط زيستي مي باشد. به عبارت ديگر، عليرغم كاهش رشد اقتصادي بدليل وفور انرژيهاي تجديدناپذير به جاي كاهش تخريبات محيط زيستي با افزايش آن مواجه هستيم. همچنين، نتايج بيانگر تاثير مثبت و معنادار توسعه انساني و سرمايه گذاري خصوصي بر رشد اقتصادي و تاثير منفي و معنادار سرمايه انساني و شاخص سلامت بر تخريبات محيط زيستي مي باشد. بنابراين، جهت رشد اقتصادي پايدار سياستهايي از قبيل جلوگيري از تهي سازي بيش از حد ذخاير انرژيهاي تجديدناپذير، اعمال سرمايه گذاري به منظور جبران و حفظ انرژيهاي تجديدناپذير موجود و تسريع سرمايه گذاري در انرژيها و تكنولوزيهاي تجديدپذير به همراه ترويج آموزشهاي محيط زيستي جهت آگاهي از مشكلات محيط زيستي پيشنهاد مي گردد.