عنوان مقاله :
پژوهشي دربارۀ رابطۀ زبان و هنر در هنر مفهومي ايران (1344 تا 1381 شمسي)
پديد آورندگان :
حقير ، سعيد دانشگاه تهران - دانشكده معماري , عليزاده ، سينا دانشگاه تهران - دانشكدۀ هنر
كليدواژه :
هنر , زبان , هنر مفهومي , هنر معاصر ايران
چكيده فارسي :
بيان مسئله: موازي با رويارويي شرق با غرب در حوزههاي مربوط به جهانبيني و فلسفه، جذب رويكردها و جنبشهاي هنري معاصر نيز پيچيدگيهاي مخصوص به خود را دارد. در اين ميان، هنر مفهومي به علت ويژگيهاي ذاتي و نوع نگاهش به زيباشناسي، رسانه، مخاطب و نهادها از جمله بحث برانگيزترين موضوعها در عالم هنر محسوب ميشود. موضوعي كه به واسطۀ ماهيتش مستقيماً با مقولۀ زبان در ارتباط است. اكنون اين سؤال مطرح ميشود اين است كه در هنر مفهومي ايران چه ارتباطي ميان زبان و هنر وجود دارد؟هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر شناخت عميقتر هنر مفهومي در ايران است تا بتوان نقاط ضعف و قدرت ارتباط هنر و زبان را در يان جنبش بهتر واكاوي نمود و در صورت امكان راهكارهايي براي آينده متصور شد.روش تحقيق: در اين پژوهش سعي شد كه در قدم اول، هنر مفهومي با پرداختن به پيشزمينهها و طيف مربوط به آن بررسي شود. در قدم دوم تلاش بر اين بود كه ارتباط هنر و زبان، مستقل از هنر مفهومي و بعد در بطن هنر مفهومي با تكيه به آراي هنرمندان، جريانها و آثار تحليل شود و مؤلفهها و اصول آن استخراج شود. در قدم سوم، سير هنر مفهومي ايران و رابطۀ هنر و زبان در اين جنبش هنري نوپا مطالعه شد و آثار بر اساس مؤلفهها و اصول نامبرده واكاوي شدند. در اين پژوهش هدف اصلي اين بود كه با خوانش رابطۀ هنر و زبان در هنر مفهومي، نقاط ضعف و قوت فرايند درك، جذب و كنش هنر مفهومي در ايران با نگاهي انتقادي شناخته و تحليل شوند.نتيجهگيري: با مطالعۀ ارتباط زبان و هنر در هنر مفهومي ايران ميتوان نتايج را در دو بعد خلاصه كرد. اول اينكه سه مؤلفه شكلگيري هنر مفهومي در غرب با زمينۀ تكوين و جذب آن در ايران به ميزان زيادي متفاوت است. دوم اينكه اين تفاوت باعث ايجاد ارتباط ضعيفي ميان زبان و هنر در هنر مفهومي ايران شده كه با دو اصل مستخرج از هنر مفهومي غرب مغاير است. به نظر ميرسد اين دو بعد را بايد در كنار نقطۀ قوت اين جريان يعني دغدغهمندي قرار داد.