پديد آورندگان :
قرباني دولت آبادي، مسعود دانشگاه آزاد اسلامي واحد يزد، يزد، ايران , نايب زاده، شهناز دانشگاه آزاد اسلامي واحد يزد - گروه مديريت، يزد، ايران , حاتمي نسب، حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد يزد - گروه مديريت، يزد، ايران , زارع، رحيم دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكده مديريت و حسابداري - گروه مديريت جهانگردي، تهران، ايران
كليدواژه :
هويت‌سازي برند , لباس فرم , طراحي مدل , پليس زن
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: به دليل اهميت وافر لباس پليس زن در جامعه ايران به جهت ارائه يك برند عفاف و حجاب در داخل و خارج از كشور و همچنين ساخت يك برنددر حوزه نيروي انتظامي، هدف از انجام اين مطالعه، ارائه الگوي هويت‌سازي برند پليس زن و در نهايت، ترسيم آينده مطلوب آن بوده است.
روش:روش پژوهش اين مطالعه، از منظر هدف؛ كاربردي، ازنظر ماهيت؛ اكتشافي-تحليلي و ازنظر روش‌شناسي گردآوري اطلاعات، شيوه كيفي با استفاده از استراتژي تحليل كيفي از نوع قراردادي بود كه با فن مصاحبه عميق (بدون سؤال‌هاي تعقيبي با حداكثر تنوع حرفه)، با رضايت آگاهانه و تا رسيدن به مرز اشباع داده‌هاي نظري در قالب روش نمونه‌گيري، قضاوتي-هدفمند ادامه داشت. براي ارزيابي و صحت داده‌ها (پايايي)؛ از چهار معيار مقبوليت، قابليت اطمينان، قابليت انتقال و قابليت تائيدي، بهره گرفته شد و مورد تائيد قرار گرفت.
يافته‌ها و نتايج: پس از پياده‌سازي مصاحبه‌ها، 248 كد اوليه تعيين شد و با استفاده از فرايند بازبيني مقوله‌ها، مضامين محتوايي شامل 7 مقوله، به همراه 15 زير مقوله مرتبط با طراحي يك الگوي مناسب هويت‌سازي برند لباس پليس زن شدند. مقوله‌ها عبارت بودند از: اتكا به توان داخلي و فرهنگ بومي(حمايت از فرهنگ ايراني-اسلامي، نگرش ملي و جغرافيايي)، بصري(رنگ و طراحي)، رقابت‌پذيري جهاني(قابليت‌هاي بصري، قابليت‌هاي جهاني يكپارچه)، محتوايي(صلابت و پايداري، اعتماد سازي)، فردي(چابكي، استحكام)، سازماني(درجه نظامي، جانمايي نمادهاي انتظامي، ابزارهاي محافظتي-انتظامي) و اقتصادي(قيمت تمام شده، هزينه‌ها). در نهايت مشخص شد كه مدل ارائه شده دربرگيرنده كليه عوامل مهم در زمينه ساخت و ارائه هويت‌سازي برند پليس زنان مي‌باشد .
چكيده لاتين :
Background and Aim: Due to the great importance of female police uniforms in Iranian society and in order to present a brand of chastity and hijab at home and abroad and also to create a brand for police uniforms, the purpose of this study was to provide a model of female police brand identity.
Method: This study is applied in terms of purpose, exploratory-analytical in nature and qualitative in terms of data collection. The statistical population of this study was clothing industry experts and law enforcement managers and the sample of eight people were interviewed with in-depth interview technique, with informed consent and until the saturation of theoretical data in the form of sampling, judgmental-purposeful method. To assess the reliability, four criteria of acceptability, reliability, portability and verifiability were used and approved.
Results and conclusion: In this study, 248 primary codes were extracted which were organized in the form of seven categories and 15 sub-categories as follows: reliance on internal power and indigenous culture (supporting Iranian-Islamic culture, national and geographical attitude), visual (Color and design), global competitiveness (visual capabilities, integrated global capabilities), content (strength and stability, confidence building), individual (agility, strength), organizational (military rank, placement of police symbols, security tools) and economic (costs). The presented model includes all the important factors in the field of creating and presenting the identity of the female police brand and can be used to redesign women's police uniforms in the Islamic Republic of Iran.
